حوس عشق پارت ۱۶

از هم جدا شدیم و من خودمو انداختم رو جونگ کوک جونگ کوکم یه دستشو رو کمرم گذاشت و یه طرفی خوابوندم رو تخت دست راستش رو کمرم بود منم دستمو رو صورتش گذاشتم اونم دستشو از سمت کمرم برداشت و برد گذاشت رو صورتم یکم صورتشو نزدیک کرده بود و پیشونیشو به پیشونیم چسبوند و هی حرکت میداد و گوشه سرشو گذاشت گوشه سرم و ادامه میداد و هی لباشو میزد به لبام و میبوسید بعد دیگه جداشدیم جونگ کوک قشنگ خوابوندم رو تخت و دستشو برد زیر کمرم و سرشو برد سمت گردنم و صورتشو کنار سرم گذاشت و پایین گردنمو و خود گردنمو بو میکرد و بوس میکرد منم اون یکی دستمو بالای کمرش گذاشتم کوک:میرا من:هوم کوک:عاشقتم تو تموم زندگیمی نفسمی عاشق عطرتم هم خودت هم اون عطر بی نظیر و خواصت😍 بعد بهش لبخندم زدم بعد دیگه پاشدیم



جی.گی:بچه من یکم خستم برم یکم بخوابم بعد بیام