پست سنگین ...تقدیم به نامردای روزگار
پست سنگین ...تقدیم به نامردای روزگار
هی پسر دختر را برای یک شب میخواستی؟؟
با حرف هایت خامش کردی؟؟خواب شد؟؟
خام شد؟؟؟؟
زرنگی کردی .... را دریدی!؟لجن کشیدی به همه ی زندگیش……!!
وقتی رهایش کردی کاخ آرزوهایش ویران شد,
روزگارش را تباه کردی و این گونه او نام فاحشه گرفت……
هی پسرک گربه صفت با چند نفر هم خوابی کردی؟؟
چند نفر را به منجلاب کشیدی؟؟
......چند نفر را دریدی؟؟ به اشک های آن دختر بی گناه خندیدی؟؟
آن طفلک باورت داشت………
او فاحشه نبود فاحشه اش خواندی در حالی که میدانستی با بغض کنارت بود
فقط برای ترس از دست دادنت……
میدانستی دخترک چند شب است که با گریه میخوابد؟؟
میدانستی ساعت ها به دیوار سرد حمام تکیه میدهد
و مرور میکند همه چیز را……
میدانستی پدرش وقتی چشمان پف کرده ی دخترش را میبیند
و میداند دیشب را با گریه سپری کرده پیرتر میشود
آخر دخترش تا چند وقت پیش پر سر و صدا بود و پر هیاهو اما حالا شده مرغ سر کنده
حیران است حیران……
میدانستی وقتی مادرش بالش خیس دخترش را میبیند دق میکند…
نه تو نمیدانی برای زرنگی ات ذوق نکن
پدر میشوی اشک دخترت را میبینی و آن موقع میفهمی
هی پسر دختر را برای یک شب میخواستی؟؟
با حرف هایت خامش کردی؟؟خواب شد؟؟
خام شد؟؟؟؟
زرنگی کردی .... را دریدی!؟لجن کشیدی به همه ی زندگیش……!!
وقتی رهایش کردی کاخ آرزوهایش ویران شد,
روزگارش را تباه کردی و این گونه او نام فاحشه گرفت……
هی پسرک گربه صفت با چند نفر هم خوابی کردی؟؟
چند نفر را به منجلاب کشیدی؟؟
......چند نفر را دریدی؟؟ به اشک های آن دختر بی گناه خندیدی؟؟
آن طفلک باورت داشت………
او فاحشه نبود فاحشه اش خواندی در حالی که میدانستی با بغض کنارت بود
فقط برای ترس از دست دادنت……
میدانستی دخترک چند شب است که با گریه میخوابد؟؟
میدانستی ساعت ها به دیوار سرد حمام تکیه میدهد
و مرور میکند همه چیز را……
میدانستی پدرش وقتی چشمان پف کرده ی دخترش را میبیند
و میداند دیشب را با گریه سپری کرده پیرتر میشود
آخر دخترش تا چند وقت پیش پر سر و صدا بود و پر هیاهو اما حالا شده مرغ سر کنده
حیران است حیران……
میدانستی وقتی مادرش بالش خیس دخترش را میبیند دق میکند…
نه تو نمیدانی برای زرنگی ات ذوق نکن
پدر میشوی اشک دخترت را میبینی و آن موقع میفهمی
۱.۹k
۲۷ شهریور ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۱۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.