شهید مدافع وطن گودرز رحیمی در دهم شهریور ماه 1343 در روست
شهید مدافع وطن گودرز رحیمی در دهم شهریور ماه 1343 در روستای ششده فسا دیده به جهان گشود. تحصیلات خود را از 7 سالگی آغاز کرد. گودرز کسب علم و دانش را اصل و اساس توانائی و آگاهی خود قرار داد و تحصیلاتش را تا کلاس دوم دبیرستان به پایان رساند.
او در راهپیمائی های با شکوه مردمی شرکت می کرد و فریاد خروش سر می داد. نماز را بزرگ و عظیم می شمرد و آن ها را جزو مهم ترین اصول اعتقادی خود به شمار می آورد . گودرز علاقه زیادی به خواندن دعای کمیل داشت. در مراسم عزاداری امام حسین (علیه السلام) برادر کوچک تر را به شانه های خود می نشاند و به مجلس می رفت و در صف عزاداران امام حسین (علیه السلام) سینه می زد. گودرز ارادت خاصی به حضرت ابوالفضل (علیه السلام) داشت هر کاری که می خواست شروع کند با یاد و نام او شروع می کرد ایام فراغت با بزرگ ترها با دوچرخه به زمین های کشاورزی می رفت و به آن ها در کار کشاورزی کمک می کرد پولش امرار معاش خانواده بود و موقع رفتن به مدرسه هیچ پولی از پدر و مادر دریافت نمی کرد صبح ها قدری نان بر می داشت و به مدرسه می رفت و تا ظهر با آن سر می کرد گودرز اهل کمک کردن به پیرزن ها و پیرمردها بود و یاد و نام عزیزش حلاوت بخش جان ها و زبان ها می شود .
برادر شهید می گوید: زمانی که جنگ شروع شد. گودرز 15 ساله بود. او دوست داشت به جبهه برود ولی خانواده با رفتنش مخالفت می کردند.
روزهای دوشنبه افراد داوطلب به جبهه اعزام می شدند و پدرم روزهای دوشنبه جلو درب مدرسه می ایستاد که مبادا گودرز به همراه اعزامیان به جبهه برود. او حتی با مدیر مدرسه هم در این باره صحبت کرده بود و به او گفته بود که مادرش طاقت دوری او را ندارد . اما گودرز به عنوان داوطلب رزمی خود را معرفی کرد و به شهر زبیده اعزام شده بود . بعد از 2 ماه برادر بزرگ ترمان به علت ناراحتی ها و دلواپسی های مادر به مقر اعزام رفت و او را برگرداند. ولی در جاده اهواز ماشین برادر خراب می شود و زمانی که او مشغول تعمیر ماشین می شود گودرز از این فرصت استفاده می کند و بر ماشین های گذری در جاده سوار شده و باز هم به مقر خود باز می گردد .
او به مدت سه ماه در آن جا بود و وقتی که به مرخصی آمد روحیه ای کاملاً متفاوت با قبل پیدا کرده بود او می گفت من برای اولین بار در هنگام خواندن دعای کمیل گریه کردم و دلم کاملاً جلا گرفته . . .
سرانجام شهید گودرز رحیمی ششده در 25 شهریور ماه 1366 به شهادت رسید. پیکر پاکش در روستای ششده به خاک سپرده شد
#امنیت_اتفاقی_نیست
#مظلومیت_ناجا_اندازه_ندارد
#ناجا
#نوپو
#ارتش
#سپاه
#شهید
#شهادت
#ایثار
#شهادت
#ناجا
#ارتش
#سپاه
#شهید
#ایثار
#کشور_ایران
#کمیته_انقلاب_اسلامی
#پاسدار
#ژاندارمری
#شهربانی
#لایک_فالو_کامنت_یادتون_نره
او در راهپیمائی های با شکوه مردمی شرکت می کرد و فریاد خروش سر می داد. نماز را بزرگ و عظیم می شمرد و آن ها را جزو مهم ترین اصول اعتقادی خود به شمار می آورد . گودرز علاقه زیادی به خواندن دعای کمیل داشت. در مراسم عزاداری امام حسین (علیه السلام) برادر کوچک تر را به شانه های خود می نشاند و به مجلس می رفت و در صف عزاداران امام حسین (علیه السلام) سینه می زد. گودرز ارادت خاصی به حضرت ابوالفضل (علیه السلام) داشت هر کاری که می خواست شروع کند با یاد و نام او شروع می کرد ایام فراغت با بزرگ ترها با دوچرخه به زمین های کشاورزی می رفت و به آن ها در کار کشاورزی کمک می کرد پولش امرار معاش خانواده بود و موقع رفتن به مدرسه هیچ پولی از پدر و مادر دریافت نمی کرد صبح ها قدری نان بر می داشت و به مدرسه می رفت و تا ظهر با آن سر می کرد گودرز اهل کمک کردن به پیرزن ها و پیرمردها بود و یاد و نام عزیزش حلاوت بخش جان ها و زبان ها می شود .
برادر شهید می گوید: زمانی که جنگ شروع شد. گودرز 15 ساله بود. او دوست داشت به جبهه برود ولی خانواده با رفتنش مخالفت می کردند.
روزهای دوشنبه افراد داوطلب به جبهه اعزام می شدند و پدرم روزهای دوشنبه جلو درب مدرسه می ایستاد که مبادا گودرز به همراه اعزامیان به جبهه برود. او حتی با مدیر مدرسه هم در این باره صحبت کرده بود و به او گفته بود که مادرش طاقت دوری او را ندارد . اما گودرز به عنوان داوطلب رزمی خود را معرفی کرد و به شهر زبیده اعزام شده بود . بعد از 2 ماه برادر بزرگ ترمان به علت ناراحتی ها و دلواپسی های مادر به مقر اعزام رفت و او را برگرداند. ولی در جاده اهواز ماشین برادر خراب می شود و زمانی که او مشغول تعمیر ماشین می شود گودرز از این فرصت استفاده می کند و بر ماشین های گذری در جاده سوار شده و باز هم به مقر خود باز می گردد .
او به مدت سه ماه در آن جا بود و وقتی که به مرخصی آمد روحیه ای کاملاً متفاوت با قبل پیدا کرده بود او می گفت من برای اولین بار در هنگام خواندن دعای کمیل گریه کردم و دلم کاملاً جلا گرفته . . .
سرانجام شهید گودرز رحیمی ششده در 25 شهریور ماه 1366 به شهادت رسید. پیکر پاکش در روستای ششده به خاک سپرده شد
#امنیت_اتفاقی_نیست
#مظلومیت_ناجا_اندازه_ندارد
#ناجا
#نوپو
#ارتش
#سپاه
#شهید
#شهادت
#ایثار
#شهادت
#ناجا
#ارتش
#سپاه
#شهید
#ایثار
#کشور_ایران
#کمیته_انقلاب_اسلامی
#پاسدار
#ژاندارمری
#شهربانی
#لایک_فالو_کامنت_یادتون_نره
۶.۰k
۰۵ مهر ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.