رویایی که تبدیل به واقعیت شد پارت ۳۷
آخرم مساوی کردیم خودمون کوک:ببینم بهتری من:آره اینجوری جلو صورتمی همه چیو از یاد بردم کوک:الان ساعت چهار میتونیم با پسرا بریم جنگل من:خیلی خوبه کوک:پس من برم لباس بپوشم من:باشه برو بعد من میرم کوک:خیله خوب پاشد رفت لباس پوشید و اومد و بعد من پاشدم رفتم از تو ساکم لباس برداشتم و پوشیدم موهامم شونه کردم یه لباس دکمه داره قرمز پوشیدم با یه شلوار مشکیه چرم که کوک اومد پشتم و منو از پشت گرفت من:جونگ کوک میخوام دکممو ببندم کوک:برگرد خودم میبندم برگشتم خودش برام بست از پایین شروع کرد به بستن تا بالا خودشم همینطور کوک:حالا تو مال منو ببند من:باشه منم مال اونو بستم یقش خراب بود دستمو بردم پشت گردنش و یقشو درست کردم که دیدم بهم نگاه میکنه لباس من قرمز بود ولی برا جونگ کوک مشکی بود من:چیه کوک:هیچی دارم نگات میکنم بعد اومد لباشو گذاشت رو لبام و یه مک کوچولو زد کوک:برو یکم عقب رفتم عقب کوک:بچرخ چرخیدم کوک:بیشتر من:جونگ کوک سرم گیج میره چرخیدم دوباره که یهو پام گیر کرد به پام داشتم میوفتادم که افتادم تو بغلش جونگ کوک و خم شدم اونم یه دستش بالای کمرم بود یه دستشم پایین و منم یه دستم رو شونش بود کوک:مواظب باش من:پام گیر کرد به پام یه چند دقیقه به هم نگاه کردیم بعد آروم آروم آورد بالا و دوباره لبامو بوسید و بعد جدا شد کوک:میدونی رنگ قرمز خیلی بهت میاد من:به منمیگفتن زد بهم میاد کوک:نوچ قرمز و مشکی خیلی بهت اون صورت خوشگلتو از قبلم خوشگل تر میکنه و بور تر و سفید تر نمیدونم باید بگم سفید برفی باید بیاد جلوت تعظیم کنه من:چطور سفید برفی:هه عمرا 😏 کوک:چون تو از اونم سفید تری به خدا آیینه اشتباه میکرد سفید برفی:هیچم اشتباه نکرد من:پس سفید برفی چیه کوک:سفید برفی فقط تو اون اداتو در میاوره من:یعنی خودشم کوک:خودش هیچ پوخ نیست😒 سفید برفی:😦 کوک:اون فقط یه شخصیت کارتونیه که کارگردان اسگول آوردش😑😂(و او خودش را در آب خفه کرد😂😂🤣) من:😂😂🤣🤣جونگ کوک نمیخوای صافم کنی کمرم خشک شد کوک:اوه ببخشید زیادی تو حس رفتم بعد صافم کرد کوک:من میرم به بچه ها میگم من:برو بگو کوک:توهم بیا بیرون من:باشه رفتیم بیرون کوک:پسرا همه:بله کوک:کیا میان بریم جنگل تهیونگ:من جیمین:منم میام جین:و من شوگا:من خوابم میاد جیهوپ:منم میام ضبط آهنگم با خودم میارم نامجون:منم میام جونگ کوک:خوبه ما حاضریم شماها همه:ما هم میریم همه رفتن حاضر شن بعد پاشدیم رفتیم جنگل و تا شب همونجا موندیم که جیهوپ ضبط آهنگ و آورد و یکی از آهنگاشونو وا کرد همه پاشدن قر دادن😂 من یکی رفت بودم تو فاز😐😂 رو هوا بودم چی زده بودم خدا میدونه😂😂😂 و جونگ کوکم با من اومد اونام اومدن بعد خسته شدم نشستم من:وایی بزارید یکم نفس بگیرم😂
۹.۸k
۱۴ اسفند ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.