عاشقانه
نسخه ی هیچ دکتری تو را دوا نمی کند
پرنده ی قفس دگر یاد هوا نمی کند
دلی که شد اسیر او عاشق و مبتلای غم
به جادوی کسی دگر، خبط و خطا نمی کند
خاطره اش نشسته در تمام ذره های تو
هیچ زمان خیال او ترا رها نمی کند
سکوت بغض خسته اش گره شده به چشم تو
دل که شکسته می شود گریه صدا نمی کند
دل که جدا شد از خودش، به غمزه ی نگاه او
وقت نماز هم شود خدا خدا نمی کند
به پای عشق ریختی تمام آنچه داشتی
رفت و نماند و بعد او عشق، وفا نمی کند
پرنده ی قفس دگر یاد هوا نمی کند
دلی که شد اسیر او عاشق و مبتلای غم
به جادوی کسی دگر، خبط و خطا نمی کند
خاطره اش نشسته در تمام ذره های تو
هیچ زمان خیال او ترا رها نمی کند
سکوت بغض خسته اش گره شده به چشم تو
دل که شکسته می شود گریه صدا نمی کند
دل که جدا شد از خودش، به غمزه ی نگاه او
وقت نماز هم شود خدا خدا نمی کند
به پای عشق ریختی تمام آنچه داشتی
رفت و نماند و بعد او عشق، وفا نمی کند
۳۳.۱k
۱۰ خرداد ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.