عشق بی انتها پارت ۳۱
#بوساگ
با ته و جیمین رفتم خونمون کوکم رفت گفت شما برید منم میام قبل از اینکه بره صورتمو تو دستش قاب کرد لباشو گذاشت رو لبامو یه مک کوچیک زدو رفت روبه ته کردم گفتم:میدونم میخوای چی بگی وسط کمپانی ته:آفرین من:بیاید بریم بچه ها😊😐 ته:باشه بریم جیمین:بریم من:پسرا ته:بله جیمین:بله من:میخوام خودم رانندگی کنم چشماشون تا سقف وا موند ته:چییی جیمین:نه مگه بلدی من:آره ولی گواهینامه ندارم ته:نخیر خودم میشینم خیر سرم کوک تو رو به من شپرده اگه بفهم مو تو کله من نمیزاره من:هوم منو دست کم گرفتی جناب کیم تهیونگ بدون اینکه به حرفشون گوش کنم نشستم پشت فرمون ته:هی به خدا مارو به کشتن میدی جیمین:ما که هیچ خودتم به کشتن میدی من:میپرید بالا یا برم😐 ته:اوفف باشه باشه ته:جیمین بریم بشینیم ماشینو روشن کردم ته:الله و اکبر خدایا زنده بمونیم جیمین:بوساگ پشیمون نشدی من:نه اصلا ته:وای خدا بعد راه افتادیم یه آهنگ گذاشتم صداشم بردم بالا آهنگش دوبس دوبسی بوسی بود جوع گرفتم سرعته ماشینو زیاد کردم ته و جیمین جیغ میزدن منم یه حرکاتی میرفتم که نگو وقتی دور میزدم خیلی باحال میشد ته:ججججیییغغغ بوساگ تو رو خدا وایستا چسبیده بودن به صندلی خشکشوت زده بود جیمین:بوساگ یواش برو جون من انقدر با ماشین حال کردم که نگو ته:بووووسسسااااگگگگگگ اگر بمیرم خونمو حلالت نمیکنم من:نگران نباش من میدونم دارم چیکار میکنم انقدر تند میرفتم که یه کبوتر خورد تو شیشه کبوتره:ای خدا بگم چیکار نکنه جلوتو نگاه کن روانی دیوونه زنجیری(😂😂😂😂کبوتر حرف زد) انقدر تند میرفتم ته و جیمین که هیچ ته انقدر دسته روی سقف ماشینو کشید که داشت کنده میشد خدایی تا رسیدیم هزار تا فوش خوردم اینه فیلمای اکشن یه دور میزدم پشت ماشین میرفت اونور که رسیدیم من یهو ترمز کردم ته داشت میرفت تو شیشه رفت تو شیشه اینه چی پرس شد بعد من گرفتمش تکیش دادم به صندلی یه نگاه جیمین کردم گفتم:جیمین شی حالت خوبه هوش خوشکش زده بود ته هم همینطور یه جا پارک کردم قشنگ ته با صدای آروم و گرفته گفت:من مردم من مردم اینجا بهشته یا جهنم زدم زیر خنده بعد رفتم هر دوشون آوردم بیرون نتونستم هردوشونو بگیرم وقتی جیمینو اوردم بیرون رفتم سراغ ته اما افتادم ته افتاد روم با سرعت از روم بلند شد اما هنوز تو شوک بود هر دوشونو انداختم رو شونم و بردمشون تو پله ها از پله ها بردمشون بالا بردمشون تو خونه جیمینو انداختم یه ور تهیونگم انقدر سنگین بود افتادم رو مبل اونم افتاد روم خیلی شوکه شده بودم الان کوک بیاد ببینه کشتتم😶😂 بعد خیلی آروم بلندش کردم از رو خودم جیمینم رو اون یکی مبل اینه اینا که مسطن افتاده بودن گفتم خیلی تند رفتم 😐قش کردن😂😂
با ته و جیمین رفتم خونمون کوکم رفت گفت شما برید منم میام قبل از اینکه بره صورتمو تو دستش قاب کرد لباشو گذاشت رو لبامو یه مک کوچیک زدو رفت روبه ته کردم گفتم:میدونم میخوای چی بگی وسط کمپانی ته:آفرین من:بیاید بریم بچه ها😊😐 ته:باشه بریم جیمین:بریم من:پسرا ته:بله جیمین:بله من:میخوام خودم رانندگی کنم چشماشون تا سقف وا موند ته:چییی جیمین:نه مگه بلدی من:آره ولی گواهینامه ندارم ته:نخیر خودم میشینم خیر سرم کوک تو رو به من شپرده اگه بفهم مو تو کله من نمیزاره من:هوم منو دست کم گرفتی جناب کیم تهیونگ بدون اینکه به حرفشون گوش کنم نشستم پشت فرمون ته:هی به خدا مارو به کشتن میدی جیمین:ما که هیچ خودتم به کشتن میدی من:میپرید بالا یا برم😐 ته:اوفف باشه باشه ته:جیمین بریم بشینیم ماشینو روشن کردم ته:الله و اکبر خدایا زنده بمونیم جیمین:بوساگ پشیمون نشدی من:نه اصلا ته:وای خدا بعد راه افتادیم یه آهنگ گذاشتم صداشم بردم بالا آهنگش دوبس دوبسی بوسی بود جوع گرفتم سرعته ماشینو زیاد کردم ته و جیمین جیغ میزدن منم یه حرکاتی میرفتم که نگو وقتی دور میزدم خیلی باحال میشد ته:ججججیییغغغ بوساگ تو رو خدا وایستا چسبیده بودن به صندلی خشکشوت زده بود جیمین:بوساگ یواش برو جون من انقدر با ماشین حال کردم که نگو ته:بووووسسسااااگگگگگگ اگر بمیرم خونمو حلالت نمیکنم من:نگران نباش من میدونم دارم چیکار میکنم انقدر تند میرفتم که یه کبوتر خورد تو شیشه کبوتره:ای خدا بگم چیکار نکنه جلوتو نگاه کن روانی دیوونه زنجیری(😂😂😂😂کبوتر حرف زد) انقدر تند میرفتم ته و جیمین که هیچ ته انقدر دسته روی سقف ماشینو کشید که داشت کنده میشد خدایی تا رسیدیم هزار تا فوش خوردم اینه فیلمای اکشن یه دور میزدم پشت ماشین میرفت اونور که رسیدیم من یهو ترمز کردم ته داشت میرفت تو شیشه رفت تو شیشه اینه چی پرس شد بعد من گرفتمش تکیش دادم به صندلی یه نگاه جیمین کردم گفتم:جیمین شی حالت خوبه هوش خوشکش زده بود ته هم همینطور یه جا پارک کردم قشنگ ته با صدای آروم و گرفته گفت:من مردم من مردم اینجا بهشته یا جهنم زدم زیر خنده بعد رفتم هر دوشون آوردم بیرون نتونستم هردوشونو بگیرم وقتی جیمینو اوردم بیرون رفتم سراغ ته اما افتادم ته افتاد روم با سرعت از روم بلند شد اما هنوز تو شوک بود هر دوشونو انداختم رو شونم و بردمشون تو پله ها از پله ها بردمشون بالا بردمشون تو خونه جیمینو انداختم یه ور تهیونگم انقدر سنگین بود افتادم رو مبل اونم افتاد روم خیلی شوکه شده بودم الان کوک بیاد ببینه کشتتم😶😂 بعد خیلی آروم بلندش کردم از رو خودم جیمینم رو اون یکی مبل اینه اینا که مسطن افتاده بودن گفتم خیلی تند رفتم 😐قش کردن😂😂
۱۰.۷k
۲۵ دی ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.