نجوای عشق پارت ۴

کوک:زود تر میومدم که اینجوری نشه من:آهان کوک:آره حالا میخوای با زخمش چیکار کنی من:میرم خونه میبندمش کوک:اوکی میخوای برسونمت من:ماشین نداری که😂 کوک:پیاده مسیرت از کجاس من:مستقیم کوک:عه چه جالب منم مستقیم پس بریم من:بریم کوک:بخشیدیم من:باشه بخشیدم باهم رفتیم به طرف خونه خونم تویه آپارتمان بود که دو تا واحد بود منم نمیدونستم همسایه جلوم جونگ کوکه کوک:اینجا من:اوهوم کوک:منم اینجام من:نکن باهم نکن تو همسایمی کوک:آره فکر کنم من:طبقه پنجم کوک:اون در روبه رویه عععع اون تویی من:آره در روبه رویه منم کوک:واو چه خوب من:آره کوک:بریم تو من:بریم بعد رفتیم و از هم جدا شدیم من با یکی از دوستام زندگی میکنم و رفتم تو دوستم اسمش رزی بود از بچگی باهم بزرگ شده بودیم و من بهش میگفتم خواهری یا آجی من:آجی آجی رزی رزی:بله اومدم من:من اومدم خونه رزی:خوش اومدی گلم رفتم لباسمو عوض کردم یه لباس مشکی آستین کوتاه پوشیدم با شلوار مشکی که جلو زانو هاش پاره بود گنده و جلوی لباسمم کردم تو رفتم افتادم رو مبل انقدر خسته بودم رزی:عه وا تو که وا رفتی دختر من:خسته شدم به خدا رزی:پاشو بیا شام بخور بعد اگه خواستی دوباره بیوفت من:نه رزی:پاشو تنبل نباش پاشو پاشو پاشو برو دست و صورتت و بشور که حالت جا بیاد اومدم پاشم که رزی گفت رزی:نایکا من:هان رزی:دماغت من:چیه رزی:خون میاد دوباره اونجوری شدی(بله بچه نایکا از بچگی وقتی خسته میشد یا ضربه ای بهش میخورد باعث نیشد خون دماغ شه و سر گیجه بگیره و اگر در حد زیاد خون دماغ بشه دیگه برنمیگرده و این خیلی بده) دوییدم رفتم تو دسشویی و دماغمو پاک کردم من:آه رزی:نایکا خوبی من:رزی منو بگیر فقط سرم گیج میره رزی منو گرفت و گذاشتم رو مبل رزی:بزار قرصتو بیارم من:برو بیار رفت قرصمو آورد خوردم رزی:بیا قرصو خوردم و سرگیجم خوب شد و دیگه خون دماغ نشدم رزی:بیا شام من:باشه رفتم شاممو خوردم و دوباره افتادم رو مبل رزی:اول روز کاریت چطور بود من:عالیی🙂 یه پسر خفن شده مربیم رزی:واو من:ازش خوشم میاد رزی:یعنی از اونا دوسش داری من:نمیدونم یه حسایی هست ولی نمیدونم اون حس یا نه رزی:خنگول عاشق شدی من:خفه شو بابا عاشق چیه😐همون قبلی بسم بود(نایکا یه دوست پسر داشته که مجرم اصلیه پروندشونه ولی نمیدونه یعنی همه ی تجاوزا کار اون بوده ولی اون به نایکا خیانت کرد و از هم جدا شدن) رزی:اون مال گذشته بوده من:یه روانیه تمام به عیاره ولی این یکی با بقیه فرق داره آدم باحالیه با اینکه دوست داره حرص بده ولی تنها چیزی که جذبم کرد یه چیز بود رزی:چی من:هیکل ورزشکاریش نمیدونی چی بود رزی:شبی رونی کلمن من:انقدر ازش بدم میاد نه سیکس پک شونه ها پهن (بله نایکامون عاشق شد😂) وایی و یه چیز باحال همسایه روبه رویمونه رزی:😲