حوس عشق پارت ۱
من میرام بچه باحال و خفن مدرسه دهن همه معلمارو سرویس کردم این توف چسبوندن قلدور مدرسه رو زمین (خانوم خیلی مغرور هستن😐😂😂😂🤣) صبح باید میرفتم مدرسه و شب باید میخوابیدم صبح بیدار شدم مثل بقیع روز ها عادی کصل من:واقعا نمیدونم چرا مدرسه اختراع شده متنفرم رفتم لباسمو پوشیدم وسایلامم جمع کردم من طرفدار بی تی اسم فن چند آتیشه جونگ کوکم توشون دوست دارم رفتم تو مدرسه من هر روز اب نبات میخورم امروز رنگش سبز بود رفتم تو آبنباتم تو دهنم و بازهم قلدورای عوضی اومدن جلو یکیشون اسمش جسی بود یکیشون اسمش نویا یکیشونم سولی اومدن جلوم من:باز چیه جسی:الان فکر میکنی خیلی خفنی ببین من از تو سر ترم من:هه چایدی دختره برو کنار تا کار دستت ندادم سولی:مثلا میخوای چیکار کنی من:خودتون که منو خوب میشناسید چرا میپرسید برید کنار نمیخوام دردسر درست کنم بعد داشتم میرفتم یهو یکیشون دستمو گرفت من:چه گوهی خوردی الان بعد برگشتم یدونه محکم زدم در گوشه جسی من:یک بار دیگه به من دست بزنی دستت و میشگونم فهمیدی آره بعد رفتم تو کلاس من:اهان یه چیزی بعد زبونمو که سبز بود آوردم بیرون و انگوشت دوممو نوشنشون دادم (همون فاک😎) من:👅🖕 دهنشون باز موند من:دیگه واسه من شاخ نشیدا😂 خندیدم و آب نباتمو گذاشتم تو دهنم و رفتم تو کلاس بلند بلند اینه این دیوونه ها رفتم سر کلاس نشستم آب نباتمم انداختم دور زیاد داشتم تو کیفم(بله میرا آبنبات دوست داره در رنگ های متنوع قرمز آبی سبز و قهوه ای 😐😂😂🤣🤣) بعد معلم اومد سر کلاس معلم:خوب بچه ها امروز یه دانش آموز جدید داریم من:ای بابا(الان میاد میبینی😏😂😂😂😂) معلم:جناب جونگ کوک بیاید من من:چچچی جونگ کوک واتتتت😲 بعد اومد تو دهنم واموند اصلا باورم نمیشد معلم:خودتو معرفی کن کوک:من جئون جونگ کوکم دانش آموز جدید معلم:خیله خوب برو کنار میرا میز دوم بشین من:نه😶 بعد اومد کنارم نشست کوک:سلام من:سلام بعد آب دهنمو قورت دادم معلم:خوب درس و شروع میکنیم کوک:از درس متنفرم من:هوم کوک:اسمت میرا من:ببله (الان میرا از خجالت داره میمیره😐😂) معلم درس میداد و من خجالت میکشیدم کتابو گرفته بودم جلو صورتم و یه گه گاهی نگاش میکردم (اینجا از اوناست که بالاسرشون قلب بیرون میاد بعد پسر مورد علاقشو نورانی میبینه😐😂😂🤣🤣🤣شبی سریالا) یهو نگام کرد منم سرمو بردم سمت کتاب بعد زنگ تفریح خورد و من تو کلاس نشسته بودم یهو قلدورا ریختن سر من دوباره عاشق اینم دوتا پسر قلدورم بودن که سربه سر جونگ کوک میزاشتن جونگ کوک یه طرف منم سر جام قلدورا اومدن من:وایی باز شما جسی نکن اون سیلی کمت بود جسی:ما قلدوریم دوست داریم سربه سر یکی بزاریم بعد یه پخ گفتم ترسیدن بعد رفتم جلو دستمو گذاشتم رو شونه جسی
۶۴.۰k
۱۲ فروردین ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.