زمستان
اینقدرها که زمستان میوزد و اینقدرها که می سوزند/ زیباست برف//بی وفاست خاک// گریزانند ابر....// به لالایی سوگند میخورد که نخوابد به کوهسار// که نگیردش خوابسار و گرگسار// آسمان پنبه های یخ کرده میزند// نوعروسانند این درختان// آینه بندانند چشمه ساران// چوک میخواند غزلخوان// آه سرما// آه از لبخند و اشکِ پیربابا/ قل قل صورِ سماور، چایی بی بی سکینه// دود قلیان های مشتی// نوعروسان که سرمستی کنان ، یا کل کشان// دامادها را هر کجا دامن کشان// با قاریان رقصان // با طوطیان ، چو پایکوبان و دست افشان// غزلخوان... آه زین بیدادتر سرمای بیرحمانه در اطرافِ باغستان...
Join my group board
, مجموعه اشعار ساسان خاکسار متخلص به وحید تویسرکانی
on Pinterest! https://pin.it/6kSkqEb
Join my group board
, مجموعه اشعار ساسان خاکسار متخلص به وحید تویسرکانی
on Pinterest! https://pin.it/6kSkqEb
۳.۱k
۱۶ بهمن ۱۴۰۰
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.