داستان سیاوش غم انگیزترین داستان شاهنامه است و شخصیت خود
داستان سیاوش غم انگیزترین داستان شاهنامه است و شخصیت خود او نیز مظلوم ترین شخصیت در كل این اثر سترگ و نماد انسان آزاد و مختاری كه برای رعایت مصالح اجتماعی و اخلاقی در برابر تقدیری قدرتمندتر از خود تسلیم می شود. داستان سیاوش در فرهنگ های دیگر نیز مشابه هایی دارد و مثلا داستان حضرت یوسف (ص) در قرآن در بخش هایی بسیار به داستان سیاوش نزدیك است و از جهت اینكه وی بی گناه به شهادت می رسد و از خاك او همواره خون تازه ای جاری بوده و سوگ هایی كه برایش در مناطق زیادی از ایران گرفته می شده به واقعه كربلا و كشته شدن بی گناه حضرت حسین ابن علی (ع) شباهت هایی دارد.
سیاوش فرزند كیكاوس پادشاه ایرانی بعد از كیخسرو و دختری از نزدیكان گرسیوز فرمانده سپاه توران است. او كه از بدو تولد نشانه های بزرگی و اصالت را در خود دارد از ابتدا به رستم سپرده می شود و در دامن مهم ترین پهلوان ایران زمین نه تنها رسم جنگاوری بلكه زندگی و اخلاق را فرا می گیرد، تا اینكه داستان می رسد به این فراز که:
وی بعد از آموختن این رسوم از زابلستان به نزد پدرش و تخت پادشاهی كاووس برگشت، پدر او را نواخت و مراسم جشن و سروری برای حضور فرخنده اش برپا شد. در همین سودابه كه نامادری سیاوش بود، دلباخته او شد و چون سیاوش تسلیم خواسته او نشد راه آزار سیاوش را از طرح فریب و خدعه علیه او پیش گرفت. داستان اینجا شباهت بسیاری به داستان یوسف پیامبر در قرآن كریم و ماجرای بدخواهی زلیخا علیه او دارد. در نهایت برای اینكه روشن شود سیاوش گناهكار نبوده است بر اساس رسمی دیرین قرار شد تا از آتش عظیمی بگذرد كه در این فراز نیز داستان شباهت هایی با داستان ابراهیم (ع) پیامبر در قرآن دارد؛ هر چند در آن داستان بت پرستان قصد سوزاندن ابراهیم را دارند و آتش به دستور خدا سرد می شود.
اما روزگار بر همین منوال نمی ماند و در پی بدخواهی گرسیوز و بدگویی اش از او نزد افراسیاب، سیاوش در نهایت در سرزمین توران به دست سپاهیان افراسیاب بی گناه كشته می شود. رسیدن خبر كشته شدن سیاوش به ایران با برگزاری سوگ و ماتمی طولانی همراه است؛ آیینی كه هنوز به نام سوگ سیاوشان در پاره ای نقاط ایران برگزار می شود.
سیاوش فرزند كیكاوس پادشاه ایرانی بعد از كیخسرو و دختری از نزدیكان گرسیوز فرمانده سپاه توران است. او كه از بدو تولد نشانه های بزرگی و اصالت را در خود دارد از ابتدا به رستم سپرده می شود و در دامن مهم ترین پهلوان ایران زمین نه تنها رسم جنگاوری بلكه زندگی و اخلاق را فرا می گیرد، تا اینكه داستان می رسد به این فراز که:
وی بعد از آموختن این رسوم از زابلستان به نزد پدرش و تخت پادشاهی كاووس برگشت، پدر او را نواخت و مراسم جشن و سروری برای حضور فرخنده اش برپا شد. در همین سودابه كه نامادری سیاوش بود، دلباخته او شد و چون سیاوش تسلیم خواسته او نشد راه آزار سیاوش را از طرح فریب و خدعه علیه او پیش گرفت. داستان اینجا شباهت بسیاری به داستان یوسف پیامبر در قرآن كریم و ماجرای بدخواهی زلیخا علیه او دارد. در نهایت برای اینكه روشن شود سیاوش گناهكار نبوده است بر اساس رسمی دیرین قرار شد تا از آتش عظیمی بگذرد كه در این فراز نیز داستان شباهت هایی با داستان ابراهیم (ع) پیامبر در قرآن دارد؛ هر چند در آن داستان بت پرستان قصد سوزاندن ابراهیم را دارند و آتش به دستور خدا سرد می شود.
اما روزگار بر همین منوال نمی ماند و در پی بدخواهی گرسیوز و بدگویی اش از او نزد افراسیاب، سیاوش در نهایت در سرزمین توران به دست سپاهیان افراسیاب بی گناه كشته می شود. رسیدن خبر كشته شدن سیاوش به ایران با برگزاری سوگ و ماتمی طولانی همراه است؛ آیینی كه هنوز به نام سوگ سیاوشان در پاره ای نقاط ایران برگزار می شود.
۶.۱k
۲۴ اسفند ۱۴۰۰