پارت ۵
پارت ۵
قراره زیاد بنویسم
ویو ات
ازش پرسیدم که چرا اومدم اینجا اما جواب نداد
خواستم دوباره ازش بپرسم که...........
ات: چرا این...............
ویو ات
بهم نزدیک شد جوری که اگه حرف میزد لباش با لبای من برخورد می کرد یهو. سفت دستامو گرفت و رفت عقب
دکتر گفت که میخواید بمونی یا برید داشتم حرف میزدم که تهیونگ گفت............
تهیونگ: نه لازم نیست من ازش خوب نگهداری میکنم
ذهن ات
بدسگ مگه من حیوونتم از من نگهداری میکنه تخم سگ
دکتر رفت بیرون و منو تهیونگ موندیم
پتو رو کشید کنار و منو برآید استایل بغلم کرد
ویو تهیونگ
برآید استایل بغلش کردم و رفتیم بیرون نگاه های خیره ی ات رو روی خودم حس کردم
گذاشتمش جلو بشینه که گفت ....
من عقب بشینم بهتر نیست ؟
تهیونگ .......................
نکته ( این قسمت احتمالا اسمات هم داره)
)این قسمت دو تاست )😁
تهبونگ نشست و هیچ حرفی نزد و و سکوت توست تهیونگ شکست
نکته :( علامت ته +. علامت ات-)
+تا حالا عاشق شدی ؟
-شاید اونم خیلی نزدیکمه و. اول اسمش ت داره )
قلب تهیونگ اکلیلی شود
+منم اره راستش منم عاشق به دختر شودم
-میدونم به من ربطی ندارد اما میشه اسمشو بدونم ؟
تهیونگ ماشین و نگه داشت و پیاده شد درو برام باز کرد اما اونجا خونه نبود
-اینجا کجاست
عکسشو براتون میذارم
تهیونگ به خودش نزدیک کرد و به خودش چسبوند
دستشو دور کمرم گرفت
و برای من کمر بود که باهاش تحریک میشدم
+اون دختر تویی
لباس رو روی لبام گذاشت و هی م.ک میزد منم همراهیش میکردم تا اینکه ...................
+ دوست دارم امشب..........
- تهیونگ امروز نه امروز نمیتونم 😔
+ نه همین امروز
- باشه خودت خواستی اما به یه شرط
دستمو دور گردنش حلقه کردم
وگفتم
- من شروع میکنم
تهیونگ هم گفت باشه
اسمات پارت بعدیههههههههههههههههه
قراره زیاد بنویسم
ویو ات
ازش پرسیدم که چرا اومدم اینجا اما جواب نداد
خواستم دوباره ازش بپرسم که...........
ات: چرا این...............
ویو ات
بهم نزدیک شد جوری که اگه حرف میزد لباش با لبای من برخورد می کرد یهو. سفت دستامو گرفت و رفت عقب
دکتر گفت که میخواید بمونی یا برید داشتم حرف میزدم که تهیونگ گفت............
تهیونگ: نه لازم نیست من ازش خوب نگهداری میکنم
ذهن ات
بدسگ مگه من حیوونتم از من نگهداری میکنه تخم سگ
دکتر رفت بیرون و منو تهیونگ موندیم
پتو رو کشید کنار و منو برآید استایل بغلم کرد
ویو تهیونگ
برآید استایل بغلش کردم و رفتیم بیرون نگاه های خیره ی ات رو روی خودم حس کردم
گذاشتمش جلو بشینه که گفت ....
من عقب بشینم بهتر نیست ؟
تهیونگ .......................
نکته ( این قسمت احتمالا اسمات هم داره)
)این قسمت دو تاست )😁
تهبونگ نشست و هیچ حرفی نزد و و سکوت توست تهیونگ شکست
نکته :( علامت ته +. علامت ات-)
+تا حالا عاشق شدی ؟
-شاید اونم خیلی نزدیکمه و. اول اسمش ت داره )
قلب تهیونگ اکلیلی شود
+منم اره راستش منم عاشق به دختر شودم
-میدونم به من ربطی ندارد اما میشه اسمشو بدونم ؟
تهیونگ ماشین و نگه داشت و پیاده شد درو برام باز کرد اما اونجا خونه نبود
-اینجا کجاست
عکسشو براتون میذارم
تهیونگ به خودش نزدیک کرد و به خودش چسبوند
دستشو دور کمرم گرفت
و برای من کمر بود که باهاش تحریک میشدم
+اون دختر تویی
لباس رو روی لبام گذاشت و هی م.ک میزد منم همراهیش میکردم تا اینکه ...................
+ دوست دارم امشب..........
- تهیونگ امروز نه امروز نمیتونم 😔
+ نه همین امروز
- باشه خودت خواستی اما به یه شرط
دستمو دور گردنش حلقه کردم
وگفتم
- من شروع میکنم
تهیونگ هم گفت باشه
اسمات پارت بعدیههههههههههههههههه
۳.۰k
۲۰ آذر ۱۴۰۳