دید مجنون را شبی لیلا به خواب

دید مجنون را شبی لیلا به خواب

کاسه ای در دست دارد خیس آب

گفت او را چیست ای شیدای من؟

در جوابش گفت ای لیلای من

کاسه ی آب است اما آب نیست

باده ی ناب است اما ناب نیست

اینکه میبینی حاصل افسون توست

دسترنج هق هق مجنون توست

سوختم در آتش بیداد تو

ریختم هر قطره اش با یاد تو

ابر بودم تشنه ی لیلا شدم

بس که باریدم تو را دریا شدم

عشق اگر روزی تو را افسون کند

لیلی اش را تشنه ی مجنون کند


#F
دیدگاه ها (۱۰)

ﺟٌَﻬَُﻨَُﻢَُ ﮐَُﺠُـًُـَُـَُـَُﺎَُﺳًٌﺖَُ؟ ؟؟ ﺩَُﻧَُﯿﺎ...

در دعــای افــطارت ... در مناجات خدایی شدنت هرگز از یاد مب...

صورتگر نقاشم هر لحظه بتی سازموانگه همه بت ها را در پیش تو بگ...

شعر را باید شنید و نوش کردحرف شاعر را به دقت گوش کردزحمت عشق...

#شعـــرای که جان و دلِ من بندِ نگاهِ تو شدههمه ی دلخوشیم چشم...

#غمنامه‌ای‌برای‌طُ...گاهی شعر میخوانم ولی چه سود در خاطرم نم...

ما دهه شصتیا نسلی هستیم که درصورت بروز شیطنت بیش از حد

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط