جانم به لب رسیده است

جانم به لب رسید ... و حتی از آن گذشت
حالا فقط بپرس ، که لب ها به جان رسید ؟

از خاک تا به عرش ، بود جاده ای دراز
با ریشه های عشق ، ولی میتوان رسید

مقصد اگر چه دور ، و گر چه ، میان ابر
پرواز کن ، بیا ، به خدا میتوان رسید
دیدگاه ها (۷)

ناگهان چقدر زود دیر می‌شود

رمان دختر شینا ۱۹۱

ما اهل اینجا نیستیم

رمان دختر شینا ۱۹۰

مرگ

پایان جایگزین – ورود به اتاقهمه رفته بودند.محل درگیری حالا ف...

{سناریوی شماره ۸}|| پارت سی‌وهفتم ||نام سناریو: 《 قلبی از سن...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط