صادق داروبرد . دلواپسی
دلواپسی هامو بگیر از من
غمهاتو ای آیینه حاشا کن
قدری بخند و روشنی ها رو
تو چشم خیس من تماشا کن
تو سالها همزاد من بودی
تصویری از دیروز و امروزم
همت کن و یاریم کن بگذار
تا مهربونی رو بیاموزم
آیینه ای همسایه کاری کن
تا ساعتی پیش تو بنشینم
تو سایه سار مهربون تو
چیزی نه میخوام و نه میبینم
یک عمر دنبال چه میگشتم
در جاده های بی سرانجامی
یک عمر گشتم تا که فهمیدم
تو سایه بون خستگی هامی
غمهاتو ای آیینه حاشا کن
قدری بخند و روشنی ها رو
تو چشم خیس من تماشا کن
تو سالها همزاد من بودی
تصویری از دیروز و امروزم
همت کن و یاریم کن بگذار
تا مهربونی رو بیاموزم
آیینه ای همسایه کاری کن
تا ساعتی پیش تو بنشینم
تو سایه سار مهربون تو
چیزی نه میخوام و نه میبینم
یک عمر دنبال چه میگشتم
در جاده های بی سرانجامی
یک عمر گشتم تا که فهمیدم
تو سایه بون خستگی هامی
۳.۵k
۱۷ شهریور ۱۴۰۰