من هم می توانستم رنگین ڪمان باشم

من هم می‌توانستم رنگین‌ڪمان باشم
و همه دوستم بدارند..
ولی دلم نمی‌خواست برای نقابی ڪه
به چهره زده‌ام، دوست‌داشتنی باشم..

و دلیلی ندیدم ڪه خودم را برای خلق
بهتر کنم ...
و نمی‌خواستم، مرا برای موجودی ڪه
ڪوچڪ‌ترین شباهتی با من ندارد،
ستایش ڪنند...

مڪَر همان رنڪَ خاڪستری زیبا نیست...؟
به جان و دل نمی‌نشیند...؟

نه آنقدر سفید و شاد است ڪه لبخند از
لبانش نیوفتد،
و نه آنقدر سیاه، ڪه در غم غرق شده باشد..

ڪمی آرام است و ڪَاهی شلوغ...!

ڪَویی اندڪی احساس دارد
و در عین حال هم
چیزی نمی‌تواند قلبش را بشڪند..

نه اُمیدوارِ مطلق است و
جهان را زیبای محض می‌بیند
و نه در چاهِ ناامیدی فرو رفته
و عالم را تیره و تار می‌نڪَرد..

نه جاه طلب است و حسادتی
به دیڪَر رنڪَ‌ها دارد...

آرام در میان طوفان‌ها حرڪت می‌ڪند
و من بسیار خاڪستری ڪَونه‌ام، بسیار....!

#فاطمه_اندربای

⭕خوب یا بد، همینم ڪه هستم
خوش یا ناخوش، #اصیلم
تو را خوش نیستم ،
راه باز جاده دراز....
#توقف‌و‌مزاحمت‌ِ‌بی‌جا‌ممنـــوع🚫