عاشقانه
عاشق شعری شدم چون گفته بودی تو برایم
توی شعرت پر گشودم، بوسه هایت را بچینم
مست لبهایت شدم تا! بوسه ات زد در هوایم
زندگی با تو صفای دیگری دارد عزیزم
خنده ات شادی کشیده بر فضای شعرهایم
من خدای چشمهایت را پرستش می کنم، تا! _
می شود باز آن نگاه مستی آور در سَرایم
بوسه باران می کند مهتاب رویت را ستاره
شعر می بارد ز روی ات می خورد بر تنگنایم
کاش می شد تا غزلها را بریزم زیر پایت
راستی، شاید بدانی من کجایم؟ یا چرایم؟
توی شعرت پر گشودم، بوسه هایت را بچینم
مست لبهایت شدم تا! بوسه ات زد در هوایم
زندگی با تو صفای دیگری دارد عزیزم
خنده ات شادی کشیده بر فضای شعرهایم
من خدای چشمهایت را پرستش می کنم، تا! _
می شود باز آن نگاه مستی آور در سَرایم
بوسه باران می کند مهتاب رویت را ستاره
شعر می بارد ز روی ات می خورد بر تنگنایم
کاش می شد تا غزلها را بریزم زیر پایت
راستی، شاید بدانی من کجایم؟ یا چرایم؟
۶.۱k
۱۹ بهمن ۱۴۰۱