عشق بی انتها پارت ۱۱
#کوک
لبشو گردنشو گونشو بوسیدم بعد گفتم بریم قهوه بخوریم بوساگ:اوهوم بعد رفتیم نشستم کنار هم قهوه رو خوردیم بعد کوک گفت نظرت چیه باهم غذا درست کنیم بوساگ:موافقم من:به نظرم باهم پاستا درست کنیم بوساگ:بازم موافقم بعد پاشدیم رفتیم تو آشپزخونه پیشبندامونو بستیم من: گفتم بیا برات ببندم رفتم نزدیک کمرشو گرفتم کشیدم سمتم دستاشوباز کرد نگاهم بهش بود که بندشو بستم حالا نوبت من بود دستشو از زیر بغلم رد کرد و سرش پایین بود اما من نگاش میکردم بندمو بست بعد از هم فاصله گرفتیم من:شروع
#بوساگ
بوساگ:شروع هرکودوممون رفتیم سراغ یه کاری من فلفل دلمه ای و پیازو باید خورد میکردم (اوه نه پیاز😐) اول رفتم سراغ فلفل دلمه ای فلفل دلمه ایارو خورد کردم بعد احساس کرد کوک اومد سمتم منو از پشت بغلم کرد بعد رو گونم بوسه های پشت سر هم میزد منم میخندید خودشم همینطور گفت نظرت چیه برات آهنگ بخونم(هوووو👏👏😄) چیزی نگفتم کوک:میخونم برام یه آهنگ خوند خوشگل خوند اون صدای فوق العادش باعث میشد از آشپزی کردن و آغوش گرمش لذت ببرم بعد چرخوندم سمت خودش منو به خودش چسبوند بعد همینجوری میخوند که آهنگ تموم شد کوک:خوب خوندم من:خوب بود کوک عالی بود کوک:از این به بعد هر وقت ناراحت بودی یا تو هر شرایطی این آهنگو برات میخونم من:کوک ممنونم بعد گردنمو قلقلک داد خندیدم من:کوک نکن خودشم خندیدکوک:یعنی اجازه ندارم عشقمو بخندونم🙂 من:چرا اجازه داری ولی قلقلک😂من زیادی قلقلکیم به هرجام دست بزنی قلقلکم میاد کوک:عه بعد گرفت دوباره قلقلکم داد منم صدا خندم میرفت بالاتر من:وایی کوک نکن تو رو خدا دارم میمیرم از خنده کوک:خودتم منو قلقلک بده من:باشه😁
#انتقام_سخت😂
گرفتم قلقلکش دادم هرچقدر بیشتر قلقلکش میدادم صدا خندش میرفت بالا تر اون بلند بلند خندیدناش که دیوونه میکنه آدمو کوک:بسه باشه باشه من تسلیم😂😂😂 من:خودت گفتی بکنم کردم و دیدم شمام با این سنت قلقلکی😂
لبشو گردنشو گونشو بوسیدم بعد گفتم بریم قهوه بخوریم بوساگ:اوهوم بعد رفتیم نشستم کنار هم قهوه رو خوردیم بعد کوک گفت نظرت چیه باهم غذا درست کنیم بوساگ:موافقم من:به نظرم باهم پاستا درست کنیم بوساگ:بازم موافقم بعد پاشدیم رفتیم تو آشپزخونه پیشبندامونو بستیم من: گفتم بیا برات ببندم رفتم نزدیک کمرشو گرفتم کشیدم سمتم دستاشوباز کرد نگاهم بهش بود که بندشو بستم حالا نوبت من بود دستشو از زیر بغلم رد کرد و سرش پایین بود اما من نگاش میکردم بندمو بست بعد از هم فاصله گرفتیم من:شروع
#بوساگ
بوساگ:شروع هرکودوممون رفتیم سراغ یه کاری من فلفل دلمه ای و پیازو باید خورد میکردم (اوه نه پیاز😐) اول رفتم سراغ فلفل دلمه ای فلفل دلمه ایارو خورد کردم بعد احساس کرد کوک اومد سمتم منو از پشت بغلم کرد بعد رو گونم بوسه های پشت سر هم میزد منم میخندید خودشم همینطور گفت نظرت چیه برات آهنگ بخونم(هوووو👏👏😄) چیزی نگفتم کوک:میخونم برام یه آهنگ خوند خوشگل خوند اون صدای فوق العادش باعث میشد از آشپزی کردن و آغوش گرمش لذت ببرم بعد چرخوندم سمت خودش منو به خودش چسبوند بعد همینجوری میخوند که آهنگ تموم شد کوک:خوب خوندم من:خوب بود کوک عالی بود کوک:از این به بعد هر وقت ناراحت بودی یا تو هر شرایطی این آهنگو برات میخونم من:کوک ممنونم بعد گردنمو قلقلک داد خندیدم من:کوک نکن خودشم خندیدکوک:یعنی اجازه ندارم عشقمو بخندونم🙂 من:چرا اجازه داری ولی قلقلک😂من زیادی قلقلکیم به هرجام دست بزنی قلقلکم میاد کوک:عه بعد گرفت دوباره قلقلکم داد منم صدا خندم میرفت بالاتر من:وایی کوک نکن تو رو خدا دارم میمیرم از خنده کوک:خودتم منو قلقلک بده من:باشه😁
#انتقام_سخت😂
گرفتم قلقلکش دادم هرچقدر بیشتر قلقلکش میدادم صدا خندش میرفت بالا تر اون بلند بلند خندیدناش که دیوونه میکنه آدمو کوک:بسه باشه باشه من تسلیم😂😂😂 من:خودت گفتی بکنم کردم و دیدم شمام با این سنت قلقلکی😂
۱۱.۰k
۲۰ دی ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۵۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.