𝙿𝙰𝚁𝚃 ²³
ᴇsᴛᴇᴘ ғᴀᴛʜᴇʀ 🤍🦋
یونگی: الان میخوای چیکار کنی
جیمین: .....
یونگی: تو اون جیمینی نیستی که من میشناختم ، جیمین اون بچس گناه داره...نفهمیدی که چقدر ترسیده بود؟
جیمین: الان میگی چیکار کنم
یونگی: تنها کاری که میتونی بکنی اینه که بری ازش معذرت بخوای و برگردونی خونه ، و خودتم تا یه مدت اون ورا پیدات نشه
جیمین: یونگی تو بهترین دوست منی ، من برات مهم نیستم؟
یونگی: چون برام مهمی دارم بهت میگم این کارو کنی
جیمین: هانا رو یادته؟
یونگی: تمومش کن
جیمین: چرا تمومش کنم ، ازت پرسیدم هانا رو یادته؟
یونگی: پای اونو وسط نکش
جیمین: تو میخواستیش ، عاشقش بودی ، آره؟
یونگی: .....
جیمین: آره؟
یونگی: آره ، عاشقش بودم که چی (داد)
جیمین: تو ام همین کارو باهاش کردی ، یادته
یونگی: من....
جیمین: هانا دوست نداشت ، تو اینو میدونستی مثل من ..... الان یهو چی شد مخالفی با این کار؟
یونگی: ولی من ولش کردم ، گذاشتم بره چون دوسش داشتم توام باید همین کارو کنی ، چون نباید بزاری عشقت عذاب بکشه اینو میفهمی
جیمین: جین؟
جین: ....
جیمین: چیزی نمیخوای بگی
جین: متاسفم
جیمین: اون میمونه ، تا هروقت که لازم باشه
یونگی: فرق ا/ت با هانا میدونی چیه؟
جیمین:...
یونگی: این که من قرار نبود شوهر مامانش باشم ، که بعد اعترافم خودمو یه عوضی بهش نشون بدم ، یه عوضی که نمیدونه چیکار داره میکنه ، درسته آقای پارک؟
جیمین: بس کن .... یونگی بس کن
•ادامه دارد•
▪︎پدرخوانده▪︎
یونگی: الان میخوای چیکار کنی
جیمین: .....
یونگی: تو اون جیمینی نیستی که من میشناختم ، جیمین اون بچس گناه داره...نفهمیدی که چقدر ترسیده بود؟
جیمین: الان میگی چیکار کنم
یونگی: تنها کاری که میتونی بکنی اینه که بری ازش معذرت بخوای و برگردونی خونه ، و خودتم تا یه مدت اون ورا پیدات نشه
جیمین: یونگی تو بهترین دوست منی ، من برات مهم نیستم؟
یونگی: چون برام مهمی دارم بهت میگم این کارو کنی
جیمین: هانا رو یادته؟
یونگی: تمومش کن
جیمین: چرا تمومش کنم ، ازت پرسیدم هانا رو یادته؟
یونگی: پای اونو وسط نکش
جیمین: تو میخواستیش ، عاشقش بودی ، آره؟
یونگی: .....
جیمین: آره؟
یونگی: آره ، عاشقش بودم که چی (داد)
جیمین: تو ام همین کارو باهاش کردی ، یادته
یونگی: من....
جیمین: هانا دوست نداشت ، تو اینو میدونستی مثل من ..... الان یهو چی شد مخالفی با این کار؟
یونگی: ولی من ولش کردم ، گذاشتم بره چون دوسش داشتم توام باید همین کارو کنی ، چون نباید بزاری عشقت عذاب بکشه اینو میفهمی
جیمین: جین؟
جین: ....
جیمین: چیزی نمیخوای بگی
جین: متاسفم
جیمین: اون میمونه ، تا هروقت که لازم باشه
یونگی: فرق ا/ت با هانا میدونی چیه؟
جیمین:...
یونگی: این که من قرار نبود شوهر مامانش باشم ، که بعد اعترافم خودمو یه عوضی بهش نشون بدم ، یه عوضی که نمیدونه چیکار داره میکنه ، درسته آقای پارک؟
جیمین: بس کن .... یونگی بس کن
•ادامه دارد•
▪︎پدرخوانده▪︎
۲۱.۱k
۲۰ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.