برترین عشق پارت ۲۷
بعد همه جا سوکوت شد تهیونگ:کیا سوجو میخورن من:من میخورم ولی میترسم مست شم باهاش ولی میخورم کوک:پس بیار تهیونگ:خیله خوب تهیونگ تا سوجو رو بیاره یکی داد به من یکیم داد به همه بعد شروع کردیم به خوردن جونگ کوک سرشو تو گردنم برده بود موهاش به گردنم وصل بود و هی بوس میکرد کوک:هوممم دوست دارم من:منم همینطور بعد سوجو رو که تا آخر خوردم مست شدم سرمو گذاشتم رو شونه جونگ کوک کوک:مست شدی من:اوهوم بعد برگشتم سمت جونگ کوک و سرمو گذاشتم رو شونش اونم منو گرفت و موهامو نوازش میکرد من:جونگ کوک کوک:جانم من:در گوشتو بیار کوک:بگو بعد رفتم دم گوشش گفتم من:تو واقعا منو دوست داری کوک:این چه حرفیه عشقم معلومه که دوست دارم میگم من جونم برات در میره بعد تو میگی واقعا من بدون تو میمیرم من:پس دیوونمی کوک:آره آره آره خیلی دیوونتم و میخوامت یهو خوابم برد
از زبون جونگ کوک
خوابش برد تو بغلم من:بچه ها خوابیدپاشیم بریم خونه همه:بریم بعد بلند شدم یهو اومد یون هی بیوفته زمین گرفتمش زیر پاشو با کمرشو گرفت بردمش تو ماشین و نشوندمش رو پام تو بغلم و رفتیم خونه از ماشین بردمش بیرون و سریع بردمش تو خونه یون هی:جونگ کوک کوک:عه عشقم خواب یا بیدار یون هی:نمیدونم بعد خوابوندمش رو تخت و منم رفتم روش طرمو تو گردن سمت راستش گذاشتم و خوابم برد
از زبون جونگ کوک
خوابش برد تو بغلم من:بچه ها خوابیدپاشیم بریم خونه همه:بریم بعد بلند شدم یهو اومد یون هی بیوفته زمین گرفتمش زیر پاشو با کمرشو گرفت بردمش تو ماشین و نشوندمش رو پام تو بغلم و رفتیم خونه از ماشین بردمش بیرون و سریع بردمش تو خونه یون هی:جونگ کوک کوک:عه عشقم خواب یا بیدار یون هی:نمیدونم بعد خوابوندمش رو تخت و منم رفتم روش طرمو تو گردن سمت راستش گذاشتم و خوابم برد
۴۴.۰k
۰۹ فروردین ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.