دشمنی پارت ۱۴
جونگکوک:حالا شاید چیه بهش بگو خب
تهیونگ :فعلا نمیتونم کار دارم
جونگکوک:یهو میبینی یکی تورش....
تهیونگ:ساکت شو ادامشو نگو
ا.ت:کی کیو تور میکنه
جونگکوک:ت.........
( تهیونگ زد به پاش)
تهیونگ:هیچی ماهی گیری میخواد بره برای چندروز
جونگکوک:کی؟من؟
تهیونگ:آره خودت گفتی برای تابستون میخوام برم تا ماهی تور کنم جونگکوکی(لبخند معنا دار)
جونگکوک: اهاننننن اره میخوام با خانوادم برم
ا.ت:جونگکوک چه دقیقی از الان برای تابستون برنامه ریزی میکنییی؟؟؟؟؟پشمامممممسمششنح
تهیونگ:آره انقد پسر خوبیه
جونگکوک:اهان راستی تهیونگ تو خوبی؟
تهیونگ:چرا بد باشم؟
جونگکوک:چند دقیق.......
(ا.ت زد به پاش)
جونکوک:ایییییی چرا همه منو میزنن
تهیونگ:چند دقیقه پیش چی؟
ا.ت:هیچی میگه که چند دقیقه پیش ا.ت تو بغلت بود.
تهیونگ:(پوزخند)
جونگکوک:ریدم ا.ت چرا باز این موضوعو مس کشیدی؟نکنه؟؟؟ویایدیانسنسمستسنستنس توهم خوشت او............
(تهیونگو ا.ت با هم داد زدن)
تهیونگ،ا.ت:ساکت شووووو
جونگکوک:باشه چخه آروم
ا.ت:اهان من اومدم دنبال جونگکوک، جونگکوک پسر خوب برنامه ریز میشه چند دقیقه بیای پایین.
جونگکوک:چرا اینجوری حرف میزنی
ا.ت:چجوری؟ کی گفت من استرس دارم؟
جونگکوک:مگه کسی حرفی زد؟؟
ا.ت:عههههه حالا هرچی میرم پایین بیا عساهستسنسنسمسن
(دویید رفت)
تهیونگ:چشه؟
جونگکوک:کلا عجیبه
تهیونگ:موافقم
جونگکوک:منم موافقم
تهیونگ:برو ببین چیکارت داره.
جونگکوک:آره برم
تهیونگ:جونگکوک
جونگکوک:بله؟
تهیونگ:مواظب باش
جونگکوک:واییی مورمورم شد اینجوری گفتی انگار میخواد سرمو بزنههههه
تهیونگ:اون چنگاله رو میزو بردار
(جونگکوک برش داشت)
جونگکوک:حالا در امانم(زیر لب)
ا.ت:جونگکوکککککککک(داد)
جونگکوک:یا خدا اومدممممممم.
رفت
لایک کن افرین
تهیونگ :فعلا نمیتونم کار دارم
جونگکوک:یهو میبینی یکی تورش....
تهیونگ:ساکت شو ادامشو نگو
ا.ت:کی کیو تور میکنه
جونگکوک:ت.........
( تهیونگ زد به پاش)
تهیونگ:هیچی ماهی گیری میخواد بره برای چندروز
جونگکوک:کی؟من؟
تهیونگ:آره خودت گفتی برای تابستون میخوام برم تا ماهی تور کنم جونگکوکی(لبخند معنا دار)
جونگکوک: اهاننننن اره میخوام با خانوادم برم
ا.ت:جونگکوک چه دقیقی از الان برای تابستون برنامه ریزی میکنییی؟؟؟؟؟پشمامممممسمششنح
تهیونگ:آره انقد پسر خوبیه
جونگکوک:اهان راستی تهیونگ تو خوبی؟
تهیونگ:چرا بد باشم؟
جونگکوک:چند دقیق.......
(ا.ت زد به پاش)
جونکوک:ایییییی چرا همه منو میزنن
تهیونگ:چند دقیقه پیش چی؟
ا.ت:هیچی میگه که چند دقیقه پیش ا.ت تو بغلت بود.
تهیونگ:(پوزخند)
جونگکوک:ریدم ا.ت چرا باز این موضوعو مس کشیدی؟نکنه؟؟؟ویایدیانسنسمستسنستنس توهم خوشت او............
(تهیونگو ا.ت با هم داد زدن)
تهیونگ،ا.ت:ساکت شووووو
جونگکوک:باشه چخه آروم
ا.ت:اهان من اومدم دنبال جونگکوک، جونگکوک پسر خوب برنامه ریز میشه چند دقیقه بیای پایین.
جونگکوک:چرا اینجوری حرف میزنی
ا.ت:چجوری؟ کی گفت من استرس دارم؟
جونگکوک:مگه کسی حرفی زد؟؟
ا.ت:عههههه حالا هرچی میرم پایین بیا عساهستسنسنسمسن
(دویید رفت)
تهیونگ:چشه؟
جونگکوک:کلا عجیبه
تهیونگ:موافقم
جونگکوک:منم موافقم
تهیونگ:برو ببین چیکارت داره.
جونگکوک:آره برم
تهیونگ:جونگکوک
جونگکوک:بله؟
تهیونگ:مواظب باش
جونگکوک:واییی مورمورم شد اینجوری گفتی انگار میخواد سرمو بزنههههه
تهیونگ:اون چنگاله رو میزو بردار
(جونگکوک برش داشت)
جونگکوک:حالا در امانم(زیر لب)
ا.ت:جونگکوکککککککک(داد)
جونگکوک:یا خدا اومدممممممم.
رفت
لایک کن افرین
۱.۹k
۱۰ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.