خب از کجا بگم براتون😅
خب از کجا بگم براتون😅
اها فهمیدم
تو خونه نشسته بودم
روز تولدم بود دوست نداشتم تو خونه بمونم ولی خب کسی زنگی چیزی نزد تا حدودای ساعت ۱۰ شب ممد زنگ زد درباره نمره ی درسا سوال کرد بعد گفت خونه ای گفتم اره گفت الان میام بریم بیرون،
اومد و رفتیم کافه غذا خوردیم و پیام اومد براش که باید بره مامانشو ببره جایی
خلاصه منو اورد خونه و رفت
یه دقیقه بعدش زنگ زد گفت یه لحظه بیا دم در تا که در رو باز کردم دوستام از پشت ماشین پریدن بیرون 😂 خیلی جا خوردم انتظار همچین چیزی رو نداشتم بعدشم رفتیم کافه دورهمی بقیه ماجرا رو تو فیلما نیگا کنید 😂
داداشیای گل ممنون بخاطر همه چی😘
اها فهمیدم
تو خونه نشسته بودم
روز تولدم بود دوست نداشتم تو خونه بمونم ولی خب کسی زنگی چیزی نزد تا حدودای ساعت ۱۰ شب ممد زنگ زد درباره نمره ی درسا سوال کرد بعد گفت خونه ای گفتم اره گفت الان میام بریم بیرون،
اومد و رفتیم کافه غذا خوردیم و پیام اومد براش که باید بره مامانشو ببره جایی
خلاصه منو اورد خونه و رفت
یه دقیقه بعدش زنگ زد گفت یه لحظه بیا دم در تا که در رو باز کردم دوستام از پشت ماشین پریدن بیرون 😂 خیلی جا خوردم انتظار همچین چیزی رو نداشتم بعدشم رفتیم کافه دورهمی بقیه ماجرا رو تو فیلما نیگا کنید 😂
داداشیای گل ممنون بخاطر همه چی😘
۵۶.۴k
۰۷ بهمن ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۲۱۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.