می گویند همه جای دنیا، آدم هایی هستند که یکی را یواشکی دو
می گویند همه جای دنیا، آدم هایی هستند که یکی را یواشکی دوست دارند. یواشکی به این معنی که به خودش نمی گویند یا مثلا مستقیما نمی گویند.
برای پنهان کردن علاقه شان دلایل شخصی خودشان را دارند.
از دور می نشینند به تماشای معشوقشان و گاهی با عناوین دیگری به او نزدیک می شوند.
همیشه تصور می کردم که دلم می خواهد اگر کسی یواشکی دوستم دارد، یک روز بیاید و به من بگوید. یا لااقل خودم متوجه اش شوم. دلم می خواست بدانم چه کسی یواشکی مدت ها مرا زیر نظر گرفته، سعی در شناختن و خوشحال کردنم داشته، یک جاهایی، یک وقت هایی، بدون این که خودم بدانم هوایم را داشته یا دقایقی قبل از خواب به من فکر کرده!
دوست داشتن های یواشکی لذت بخش است. آدم نباید آرزو کند که این یواشکی ها آشکار شوند.
اگر آشکار شوند، خراب خواهند شد! یا معشوق دست رد به سینه اش می زند، یا سرد می شود، یا... اگر هم قبولش کند و عشق دو طرفه ای حاصل شود، اگر عاشقِ یواشکی، معشوقش را بشناسد، ویژگی هایش را بداند، اخلاقش دستش بیاید، شاید آن زمان بفهمد که این فرد با تصوراتش فرق دارد.
شاید او دیگر همان بُتِ بی نقصی که شب و روز در حال پرستشش بود نباشد. شاید این معشوق، ویژگی های باب میلش را نداشته باشد! آن موقع است که این علاقه سرد می شود... شاید حتی به مرور زمان از بین برود! به خاطر همین است که می گویم هر آدمی نیاز دارد که یک نفر یواشکی، بدون این که همه چیز را راجع بهش بداند، مثل یک موجود بی نقص دوستش داشته باشد. این دوست داشته شدن های یواشکی، عجیب لذت بخش است...
برای پنهان کردن علاقه شان دلایل شخصی خودشان را دارند.
از دور می نشینند به تماشای معشوقشان و گاهی با عناوین دیگری به او نزدیک می شوند.
همیشه تصور می کردم که دلم می خواهد اگر کسی یواشکی دوستم دارد، یک روز بیاید و به من بگوید. یا لااقل خودم متوجه اش شوم. دلم می خواست بدانم چه کسی یواشکی مدت ها مرا زیر نظر گرفته، سعی در شناختن و خوشحال کردنم داشته، یک جاهایی، یک وقت هایی، بدون این که خودم بدانم هوایم را داشته یا دقایقی قبل از خواب به من فکر کرده!
دوست داشتن های یواشکی لذت بخش است. آدم نباید آرزو کند که این یواشکی ها آشکار شوند.
اگر آشکار شوند، خراب خواهند شد! یا معشوق دست رد به سینه اش می زند، یا سرد می شود، یا... اگر هم قبولش کند و عشق دو طرفه ای حاصل شود، اگر عاشقِ یواشکی، معشوقش را بشناسد، ویژگی هایش را بداند، اخلاقش دستش بیاید، شاید آن زمان بفهمد که این فرد با تصوراتش فرق دارد.
شاید او دیگر همان بُتِ بی نقصی که شب و روز در حال پرستشش بود نباشد. شاید این معشوق، ویژگی های باب میلش را نداشته باشد! آن موقع است که این علاقه سرد می شود... شاید حتی به مرور زمان از بین برود! به خاطر همین است که می گویم هر آدمی نیاز دارد که یک نفر یواشکی، بدون این که همه چیز را راجع بهش بداند، مثل یک موجود بی نقص دوستش داشته باشد. این دوست داشته شدن های یواشکی، عجیب لذت بخش است...
۱.۷k
۲۸ آبان ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۳۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.