انه! تکرار غریبانه روز هایت چگونه گذشت؟...
انه! تکرار غریبانه روز هایت چگونه گذشت؟...
وقتی روشنی چشم هایت، در پشت پرده مه الود
اندوه پنهان بود...
با من بگو از لحظه لحظه های مبهم کودکی ات...
از تنهایی معصومانه دست هایت......
ایا میدانی که در هجوم دردها و غم هایت.....
و در گیرودار ملال دوران زندگیت......
حقیقت زلالی دریاچه اب های نقره ای نهفته بود؟
ـ
آنه! اکنون امده ام تا دست هایت را.....
به پنجه ی طلایی خورشید بسپاری.....
در ابی بیکران مهربانی ها به پرواز در آیی.....
و اینک انه..
شکفتن و سبز شدن در انتظار توست...
در انتظار تو...
وقتی روشنی چشم هایت، در پشت پرده مه الود
اندوه پنهان بود...
با من بگو از لحظه لحظه های مبهم کودکی ات...
از تنهایی معصومانه دست هایت......
ایا میدانی که در هجوم دردها و غم هایت.....
و در گیرودار ملال دوران زندگیت......
حقیقت زلالی دریاچه اب های نقره ای نهفته بود؟
ـ
آنه! اکنون امده ام تا دست هایت را.....
به پنجه ی طلایی خورشید بسپاری.....
در ابی بیکران مهربانی ها به پرواز در آیی.....
و اینک انه..
شکفتن و سبز شدن در انتظار توست...
در انتظار تو...
۳.۴k
۰۴ اسفند ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.