نیازم مبرم است / امشب
نیازم مبرم است / امشب
به یک جای دنج .. / یک قوری چای
و مردی که
از پس شنیدن حرف های در گوشی ام بر بیاید..
آنقدر که عضلاتش را
قالب ترس های موضعی ام کند
حواس تنهایی ام را پرت..
و فکرم را
آنقدر به حرف بگیرد
که فشار تشویش ها ی درونم بیافتد ..
پاهایت که نیست / سرم بر باد می رود
پر می شوم از ترافیکِ خواب هایی که گم شده ای دارند
و تعبیر به تعبیر نشانی می پرسند ..
...
دلت که از نبودنم گرفت.
بیا و انتهای بی کسی ام رالمس کن
می خواهم عشق
مرا دوباره به نام کوچکم صدا بزند ..
به یک جای دنج .. / یک قوری چای
و مردی که
از پس شنیدن حرف های در گوشی ام بر بیاید..
آنقدر که عضلاتش را
قالب ترس های موضعی ام کند
حواس تنهایی ام را پرت..
و فکرم را
آنقدر به حرف بگیرد
که فشار تشویش ها ی درونم بیافتد ..
پاهایت که نیست / سرم بر باد می رود
پر می شوم از ترافیکِ خواب هایی که گم شده ای دارند
و تعبیر به تعبیر نشانی می پرسند ..
...
دلت که از نبودنم گرفت.
بیا و انتهای بی کسی ام رالمس کن
می خواهم عشق
مرا دوباره به نام کوچکم صدا بزند ..
۵۵۱
۰۷ فروردین ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.