چرا تنهام گذاشتی
یکی بود یکی نبود تو یه دنیای نه چندان قشنگ دو تا دوست بودن که واقعا همدیگه رو داشتن
هلنا و فرشته. اما فرشته رفت هلنا رو تنها گذاشت
هلناا تنها شد دیگه هیچکسو نداشت عادت داشت بپره بغل فرشته سرشو بزاره روی شونش
اما فرشته گفت دیگه نمیخواد به زندگی نکبت بارش ادامه بده هلنا التماس میکرد گریه میکرد
فرشته قبول نمیکرد .
آخرین درخواستم ازش این بود ک برای آخرین بغلش کنم اما گفت نمیخواد دلش واسم تنگ بشه گذاشت رفت
الان دو سال گذشته و من هنوز نتونستم باهاش کنار بیام وقتی میرم توی اتاقم میپرم صندلی رو بغل میکنم فکر میکنم اونه تنها تر از هر چیزی ام که فکرشو میکردم
اون دوساله رفته و من به وفا داری از اون دیگه با هیچکس صمیمی نشدم اون دوساله رفته من هنوز حسرت صداشو دارم اون رفت من هنوز دارم برای نامه مینویسم اون رفت منم خواهم رفت
هلنا و فرشته. اما فرشته رفت هلنا رو تنها گذاشت
هلناا تنها شد دیگه هیچکسو نداشت عادت داشت بپره بغل فرشته سرشو بزاره روی شونش
اما فرشته گفت دیگه نمیخواد به زندگی نکبت بارش ادامه بده هلنا التماس میکرد گریه میکرد
فرشته قبول نمیکرد .
آخرین درخواستم ازش این بود ک برای آخرین بغلش کنم اما گفت نمیخواد دلش واسم تنگ بشه گذاشت رفت
الان دو سال گذشته و من هنوز نتونستم باهاش کنار بیام وقتی میرم توی اتاقم میپرم صندلی رو بغل میکنم فکر میکنم اونه تنها تر از هر چیزی ام که فکرشو میکردم
اون دوساله رفته و من به وفا داری از اون دیگه با هیچکس صمیمی نشدم اون دوساله رفته من هنوز حسرت صداشو دارم اون رفت من هنوز دارم برای نامه مینویسم اون رفت منم خواهم رفت
۷.۸k
۱۴ دی ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.