نجوای عشق پارت ۵۹
جونگ کوک منو صاف کرد عروسی تموم شد و رفتیم خونه من خسته بودم و تو ماشین خوابم برد کوک:نایکا خوابیدی
از زبون جونگ کوک
دیدم نایکا خوابش برده وایسادم کمربندشو بستم تا راحت بخوابم بعد رفتم رسیدم خونه و من نایکا رو بلند کردم از تو ماشین زیر پاشو با کمرشو گرفتم و بلندش کردم بعد لبامو گذاشتم رو لبام و لبامو مک زدم بردمش تو اتاق و خوابوندمش رو تخت رفتم لباسمو عوض کردم ولی نایکا با هموناخوابید نخواستم بیدارش کنم پس کنارش خوابیدم صبح چشمامو باز کردم دیدم نایکا خوابه پاشدم رفتم دست و صورتمو شستم بعد رفت صحونه رو آماده کردم بعد رفتم تا نایکا رو بیدار کنم من:عشقم نمیخوای پاشی نایکا پاشو صبح شده(به خدا شبه😭😂😂😂) بعد چشماشو باز کرد کوک:صبح بخیر من:صبح بخیر بعد لبامو گذاشتم رو لباش و مک زدم من:پاشو قفسه سینت درد نمیکنه نایکا:نه من:خوبه پاشو لباستم عوض کن دیشب با همینا خوابیدی ولی من دلم نیومد بیدارت کنم بعد بلند شد نشست و رفت بیرون از اتاق و دست و صورتشو شست و بعد رفت لباسشو عوض کرد و اومد صبحونشو خورد
از زبون جونگ کوک
دیدم نایکا خوابش برده وایسادم کمربندشو بستم تا راحت بخوابم بعد رفتم رسیدم خونه و من نایکا رو بلند کردم از تو ماشین زیر پاشو با کمرشو گرفتم و بلندش کردم بعد لبامو گذاشتم رو لبام و لبامو مک زدم بردمش تو اتاق و خوابوندمش رو تخت رفتم لباسمو عوض کردم ولی نایکا با هموناخوابید نخواستم بیدارش کنم پس کنارش خوابیدم صبح چشمامو باز کردم دیدم نایکا خوابه پاشدم رفتم دست و صورتمو شستم بعد رفت صحونه رو آماده کردم بعد رفتم تا نایکا رو بیدار کنم من:عشقم نمیخوای پاشی نایکا پاشو صبح شده(به خدا شبه😭😂😂😂) بعد چشماشو باز کرد کوک:صبح بخیر من:صبح بخیر بعد لبامو گذاشتم رو لباش و مک زدم من:پاشو قفسه سینت درد نمیکنه نایکا:نه من:خوبه پاشو لباستم عوض کن دیشب با همینا خوابیدی ولی من دلم نیومد بیدارت کنم بعد بلند شد نشست و رفت بیرون از اتاق و دست و صورتشو شست و بعد رفت لباسشو عوض کرد و اومد صبحونشو خورد
۹۸.۳k
۲۶ اسفند ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.