بچه که بودم، یه روز یه تارِ سفید تو موهایِ بابا پیدا کردم
بچه که بودم، یهروز یه تارِ سفید تو موهایِ بابا پیدا کردم، با خنده گفتم بابایی پیر شدیا.
ولی همش منتظر بودم شب شه؛
و بلاخره شبِش تنها تو اتاق تا خودِ صبح واسه تارِ مویِ سفیدِ بابا گریه کردم.
اما الآن فرق میکنه. اگه بخوام واسه تارهایِ سفیدِ تو موهاش گریه کنم، چندروزی طول میکشه تاواسه همشون اشک بریزم و تارِ موئی رو از قلم نندازم.
یادمه یهجا خونده بودم باباها مثلِ خودکار میمونن. ظاهرشونو همیشه حفظ میکنن، امّا یهو به خودت میای میبینی دیگه نمینویسن. دیگه جوهری واسه نوشتن باقی نمونده.
بابا.
نشه یهروزی مثلِ خودکار تموم شیو دیگه از خوشبختی، از عشق و امید تو صفحهیِ کذاییِ روزگار ننویسی.
نشه یه روز کنارِ این آدمِ کله شقو نادون نباشی و راهو نشونش ندی.
بابا.
حالا هوایِ دلم ابریه و اشک راهِ خودشو پیدا کرده.
فقط نمیدونم تا کی ادامه پیدا میکنه این باریدن.
چون شمارِ تارهایِ سفیدِ موهات از دستم در رفته...!
#باباییخیلیدوستدارم❤️🍃
#دلنوشتهツ...
لایـک و فالـو فرامـوش نشـه 😉🍃
#خاص #هنر_عکاسی #جذاب #زیبا #تصاویر_جذاب_دنی_زلزله😍 #رنگی_رنگی #BEAUTIFUL #من_کنت_مولا_فهذا_علی_مولا #FANDOGHI #عاشقانه #CLIP
ولی همش منتظر بودم شب شه؛
و بلاخره شبِش تنها تو اتاق تا خودِ صبح واسه تارِ مویِ سفیدِ بابا گریه کردم.
اما الآن فرق میکنه. اگه بخوام واسه تارهایِ سفیدِ تو موهاش گریه کنم، چندروزی طول میکشه تاواسه همشون اشک بریزم و تارِ موئی رو از قلم نندازم.
یادمه یهجا خونده بودم باباها مثلِ خودکار میمونن. ظاهرشونو همیشه حفظ میکنن، امّا یهو به خودت میای میبینی دیگه نمینویسن. دیگه جوهری واسه نوشتن باقی نمونده.
بابا.
نشه یهروزی مثلِ خودکار تموم شیو دیگه از خوشبختی، از عشق و امید تو صفحهیِ کذاییِ روزگار ننویسی.
نشه یه روز کنارِ این آدمِ کله شقو نادون نباشی و راهو نشونش ندی.
بابا.
حالا هوایِ دلم ابریه و اشک راهِ خودشو پیدا کرده.
فقط نمیدونم تا کی ادامه پیدا میکنه این باریدن.
چون شمارِ تارهایِ سفیدِ موهات از دستم در رفته...!
#باباییخیلیدوستدارم❤️🍃
#دلنوشتهツ...
لایـک و فالـو فرامـوش نشـه 😉🍃
#خاص #هنر_عکاسی #جذاب #زیبا #تصاویر_جذاب_دنی_زلزله😍 #رنگی_رنگی #BEAUTIFUL #من_کنت_مولا_فهذا_علی_مولا #FANDOGHI #عاشقانه #CLIP
۶.۹k
۱۹ مرداد ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.