وقتی تو کلاب میبنتت ..
p.2
از نگاه نامجون:
خستهام
امروز پرونده ها خیلی زیاد بود ..
مجبور شدم تا دو سه شب بمونم..
رفتم به یه کلاب که یه جوری پناهگاهم میشه !!
ماشینو پارک کردمو رفتم داخل ..
مثل همیشه نور و دخترای پلنگ که مزاحم میشن ..
صدای زیاد اهنگ ..
که ازش متنفرم ..
هوف چرا باید انقدر اینجا صدا و نور زیاد باشه؟؟
یه دختر دیدم که انگار زیاد گریه کرده بود ..
یه شات سریع رفت بالا ..
با کسی هم کاری نداشت ولی زیاد مزاحمش میشدن ..
راستش حقم داشتن!
اون زیادی کیوت و خوشگل بود ..
انگارشکست خورده بود ..
فک کنم کات کرده ! ههه
یه نوشیدنی گرفتم و داشتم به رقص دیگران نگاه میکردم..
یهو صدای جیغ شنیدم و دیدم اون دختر و کشیدن و بردن !!
خواستم پاشم برم بهش کمک کنم
نامجون: یااا ! تو چت شده؟
بیخیالش..
ولی نمیشه که ..
هوففف از دست تو .. (قلبشو میگه)
معلوم نیست از مغزم دستور میگیرم یا قلبم !!
پاشدم و افتادم دنبالشون!..
#fan_fake
@Mochi_kpop
از نگاه نامجون:
خستهام
امروز پرونده ها خیلی زیاد بود ..
مجبور شدم تا دو سه شب بمونم..
رفتم به یه کلاب که یه جوری پناهگاهم میشه !!
ماشینو پارک کردمو رفتم داخل ..
مثل همیشه نور و دخترای پلنگ که مزاحم میشن ..
صدای زیاد اهنگ ..
که ازش متنفرم ..
هوف چرا باید انقدر اینجا صدا و نور زیاد باشه؟؟
یه دختر دیدم که انگار زیاد گریه کرده بود ..
یه شات سریع رفت بالا ..
با کسی هم کاری نداشت ولی زیاد مزاحمش میشدن ..
راستش حقم داشتن!
اون زیادی کیوت و خوشگل بود ..
انگارشکست خورده بود ..
فک کنم کات کرده ! ههه
یه نوشیدنی گرفتم و داشتم به رقص دیگران نگاه میکردم..
یهو صدای جیغ شنیدم و دیدم اون دختر و کشیدن و بردن !!
خواستم پاشم برم بهش کمک کنم
نامجون: یااا ! تو چت شده؟
بیخیالش..
ولی نمیشه که ..
هوففف از دست تو .. (قلبشو میگه)
معلوم نیست از مغزم دستور میگیرم یا قلبم !!
پاشدم و افتادم دنبالشون!..
#fan_fake
@Mochi_kpop
۷.۱k
۰۲ تیر ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۵۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.