حالم اصلا خوب نبود با بابام دعوا کرده بودم واسه یه کار با
حالم اصلا خوب نبود با بابام دعوا کرده بودم واسه یه کار بابام میگفت باید برم دانشگاه اما من از درس خوندن خوشم نمیاد واسه همین به بابام گفتم میخوام کاره پاره وقت پیدا کنم بابام زد تو گوشم منم اومدم بیرون داشتم قدم میزدم.که دیدم یه پسر خیلی جذاب و جوون رو صندلی نشسته و داره سیگار میکشه منم اصلا حالم خوب نبود و رفتم پیشش نشستم و دید که دارم گریه میکنم بهم گفت کینچانا ؟ =خوبی؟ گفتم نه خوب نیستم از خونه انداختنم بیرون گفت سیگار میخوای آخه هر وقت احساس تنهایی میکنم میکشم شاید بهت کمک کنه گفتم نه ممنونم الآن باید آهنگ گوش بدم بهتر میشم تودلم گفتم چقدر صداش آشناس اهمیتی ندادم و یکی از آهنگ های جونکوک رو پلی کردم و آروم شدم گفت آهنگ گام رو دوست داری
کمی تعجب کردم و پرسیدم بله؟ سرش رو آورد بالا و کلاه هودیش رو انداخت باورم نمیشد اون ج ج ج جونکوک بود تو تعجب بودم که حس کردم دست یکی رو کمرمه تا اومدم به خودم بیام دیدم داره صورتش رو میاره سمتم جیغ بلندی زدم و اون ترسید با خودم گفتم این همه وانشات خوندم و آرزوم بود که یکبار اون درد رو تجربه کنم دستم رو گذاشتم رو گردنش و شروع کردم به بوسیدن اونم همکاری کرد
دستاش رو دور کمرم حلقه کرد این بوسه وحشی تر شد دیدیم که یه صدایی داره میاد بابام بود داشت دنبالم میگشت بهش گفتم وای نه بابامه اومده دنبالم دستم رو کشید و بدو بدو رفتیم نشستیم تو ماشین
به خودمون اومدیم و دیدیم چیکار کردیم اما کوک دستش رو گذاشت لای پام و به پو سیم دست زد و مالیدش من ناخواسته دستم رو گذاشتم رو دیکش و فشار دادم که کوک صدای بهشتی از خودش در آورد و بهم گفت نظرت چیه بقیه رو بزاریم واسه خونه با نگاهی به چشاش و دیکش دستم رو به حالت سکسی گذاشتم تو دهنم و سر تکون دادم تو یه چشم به هم زدن رسیده بودیم رفتیم تو آسانسور از اونجا همو بوسیدیم رسیدیم در خونه رو باز کرد رفتیم و پریدیم تو تخت همینطوری. همو میبوسیدیم
دستم رو گذاشت بالای سرم و با یه دستش نگهش داشته بود و لباسم رو درمیاورد وقتی بدنم رو دید تعجب کرد گفت فکر نمیکردم همچین بدنه سکسی داشته باشه از فرست استفاده کردم و جامو با اون عوض کردم و گفتم من سکسی تر از اونیم که فکر میکنی لباسش رو کامل در آوردم و منم کامل لخت شدم منو رو تخت دراز داد و شروع کرد به خوردن واژنم اونقدر که درد داشتم دستم رو گذاشتم روی موهاش و چنگ میزدم ناله میکردم و حتا جیغ میزدم سرش رو آورد بالا و انگشت وسطش رو تا تهش کرد داخل واژنم و تکون میداد ناله ی خیلی بلندی کردم که در جواب گفت جون آه هااااا جونکوکا
دستش رو آورد بیرون و بهم گفت میخوام داخلت کنم چند تا ظربه ی محکم زد اونقدر محکم ک چشمامخیس بود رو
با دستاش پاکش و گفت بابا شدم
کمی تعجب کردم و پرسیدم بله؟ سرش رو آورد بالا و کلاه هودیش رو انداخت باورم نمیشد اون ج ج ج جونکوک بود تو تعجب بودم که حس کردم دست یکی رو کمرمه تا اومدم به خودم بیام دیدم داره صورتش رو میاره سمتم جیغ بلندی زدم و اون ترسید با خودم گفتم این همه وانشات خوندم و آرزوم بود که یکبار اون درد رو تجربه کنم دستم رو گذاشتم رو گردنش و شروع کردم به بوسیدن اونم همکاری کرد
دستاش رو دور کمرم حلقه کرد این بوسه وحشی تر شد دیدیم که یه صدایی داره میاد بابام بود داشت دنبالم میگشت بهش گفتم وای نه بابامه اومده دنبالم دستم رو کشید و بدو بدو رفتیم نشستیم تو ماشین
به خودمون اومدیم و دیدیم چیکار کردیم اما کوک دستش رو گذاشت لای پام و به پو سیم دست زد و مالیدش من ناخواسته دستم رو گذاشتم رو دیکش و فشار دادم که کوک صدای بهشتی از خودش در آورد و بهم گفت نظرت چیه بقیه رو بزاریم واسه خونه با نگاهی به چشاش و دیکش دستم رو به حالت سکسی گذاشتم تو دهنم و سر تکون دادم تو یه چشم به هم زدن رسیده بودیم رفتیم تو آسانسور از اونجا همو بوسیدیم رسیدیم در خونه رو باز کرد رفتیم و پریدیم تو تخت همینطوری. همو میبوسیدیم
دستم رو گذاشت بالای سرم و با یه دستش نگهش داشته بود و لباسم رو درمیاورد وقتی بدنم رو دید تعجب کرد گفت فکر نمیکردم همچین بدنه سکسی داشته باشه از فرست استفاده کردم و جامو با اون عوض کردم و گفتم من سکسی تر از اونیم که فکر میکنی لباسش رو کامل در آوردم و منم کامل لخت شدم منو رو تخت دراز داد و شروع کرد به خوردن واژنم اونقدر که درد داشتم دستم رو گذاشتم روی موهاش و چنگ میزدم ناله میکردم و حتا جیغ میزدم سرش رو آورد بالا و انگشت وسطش رو تا تهش کرد داخل واژنم و تکون میداد ناله ی خیلی بلندی کردم که در جواب گفت جون آه هااااا جونکوکا
دستش رو آورد بیرون و بهم گفت میخوام داخلت کنم چند تا ظربه ی محکم زد اونقدر محکم ک چشمامخیس بود رو
با دستاش پاکش و گفت بابا شدم
۸۵۴
۱۲ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.