برگرد از این دیوانگی یا قانع ام کن نرو گفتی که میمیرم حق
برگرد از این دیوانگی یا قانع ام کن نرو گفتی که میمیرم حق با تو بود اما نرو لالایی آرام من چشم سیاه ات را نبند شب را به آتش میکشد عذاب این خواب بلند میشد تو را به دیگر نسپارم غم ها رو گذشته ها بردارم از حال امروزت خبر دارم من زخمی خدا نگهدارم
۶۳
۱۱ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.