یک عکس تاریخی از تلاش ارتش ترکیه برای انکار هویت کردها
یک عکس تاریخی از تلاش ارتش ترکیه برای انکار هویت کردها
روشن لزگین روزنامه نگار و نویسنده ی کُرد زازا با ارائه ی تحلیلی درباره ی یک عکس تاریخی، از عملیات روانی ارتش ترکیه در دهه ی 90 سخن می گوید.
به گزارش کردپرس، به نقل از پایگاه خبری فرهنگی zazakiروشن لزگین روزنامه
نگار و نویسنده ی کُرد زازا که از یک سال پیش در دیاربکر اقدام به انتشار
یک مجله و یک هفته نامه به زبان های کُردی کرمانجی و زازاکی نموده، امروز
با انتشار تحلیلی درباره ی عکس این خبر نوشت:« گاهی یک عکس، گویاتر از
هزاران کتاب، گزارش و مقاله است. در این عکس چند افسر ارتش ترکیه را می
بینید که اقدام به ایجاد یک کلاس درس صحرایی برای کودکان خردسال کُرد کرده ودارند به آنها درس می دهند. اما این همه ی ماجرا نیست.
بگذارید همه محتوای این عکس را این گونه برای شما خلاصه کنم: 1- این عکس در اوایل دهه نود یعنی بیست سال پیش در یکی از روستاهای منطقه ی بوتان در حکاری یا شرناخ گرفته شده است. 2- همچنان که می بینید همه ی کودکان کفش لاستیکی دارند. 3-از آن جایی که افسران ارتش ترکیه در آن دوران در همه ی شهرها و روستاهای کردستان ترکیه مرتکب صدها جرم و اقدام غیرانسانی می شدند، از نصب درجه و رتبه ی نظامی خودداری کرده اند تا بعدها مورد شناسایی قرار نگیرند. 4- روی تخته ی سیاه عبارتی نوشته شده که همه ی هدف تشکیل این کلاس صحرایی را روشن می کند. افسر، کودک روستایی کرُد را وادار کرده بنویسد: چه خوشبخت است آن که می گوید من ترک هستم.(ne mutlu türküm diyene) یعنی همان شعار استراتژیک مصطفی کمال آتاترک، که بر مبنای آن حتی کردهایی که یک کلمه ترکی هم بلد نبودند، ترک پنداشته شده و آنان را وادار کردند
فریاد بزنند ما ترک هستیم و به ترک بودن خود افتخار می کنیم.»
افسوس به آتاتورک که اینقدر دیکتاتوربوده
روشن لزگین روزنامه نگار و نویسنده ی کُرد زازا با ارائه ی تحلیلی درباره ی یک عکس تاریخی، از عملیات روانی ارتش ترکیه در دهه ی 90 سخن می گوید.
به گزارش کردپرس، به نقل از پایگاه خبری فرهنگی zazakiروشن لزگین روزنامه
نگار و نویسنده ی کُرد زازا که از یک سال پیش در دیاربکر اقدام به انتشار
یک مجله و یک هفته نامه به زبان های کُردی کرمانجی و زازاکی نموده، امروز
با انتشار تحلیلی درباره ی عکس این خبر نوشت:« گاهی یک عکس، گویاتر از
هزاران کتاب، گزارش و مقاله است. در این عکس چند افسر ارتش ترکیه را می
بینید که اقدام به ایجاد یک کلاس درس صحرایی برای کودکان خردسال کُرد کرده ودارند به آنها درس می دهند. اما این همه ی ماجرا نیست.
بگذارید همه محتوای این عکس را این گونه برای شما خلاصه کنم: 1- این عکس در اوایل دهه نود یعنی بیست سال پیش در یکی از روستاهای منطقه ی بوتان در حکاری یا شرناخ گرفته شده است. 2- همچنان که می بینید همه ی کودکان کفش لاستیکی دارند. 3-از آن جایی که افسران ارتش ترکیه در آن دوران در همه ی شهرها و روستاهای کردستان ترکیه مرتکب صدها جرم و اقدام غیرانسانی می شدند، از نصب درجه و رتبه ی نظامی خودداری کرده اند تا بعدها مورد شناسایی قرار نگیرند. 4- روی تخته ی سیاه عبارتی نوشته شده که همه ی هدف تشکیل این کلاس صحرایی را روشن می کند. افسر، کودک روستایی کرُد را وادار کرده بنویسد: چه خوشبخت است آن که می گوید من ترک هستم.(ne mutlu türküm diyene) یعنی همان شعار استراتژیک مصطفی کمال آتاترک، که بر مبنای آن حتی کردهایی که یک کلمه ترکی هم بلد نبودند، ترک پنداشته شده و آنان را وادار کردند
فریاد بزنند ما ترک هستیم و به ترک بودن خود افتخار می کنیم.»
افسوس به آتاتورک که اینقدر دیکتاتوربوده
۲.۶k
۲۹ دی ۱۳۹۲
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.