⚫️♦️Make love silently❌️✔️
Tell me where you should travel from your
dream city ??
۰ بگو از شهر خیالت به کجا باید سفر کرد؟؟
🍓💋❤️🩹
۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰
± صدا ها تو سرم میپیچید
خانم دکتر خودت بهتر میدونی بزار کار و
واست سخت نکنم برای تو بهترین دکترای فرانسه نتونستن کاری بکنن
عمل شما ریسکه بزرگیه لطفا تصمیمتنو همین الا بگیرین امروز بکشه به شب
ممکنه دیگه روشنای خورشید نبیند
زود تر اقدام کنیدتمور خیلی ختر ناکه مخصوصا تو ناحیه قلبت تونه ممکنه هر لحظه از کار بیوفته
±دستامو گذاشتم روسری محکم فشار دادم لعنت بهت که اینطوری همه چیرو گذاشتی کف دستم اشکام ریختن رو صورتم چرا ؟؟
چرا فک میکنن من قلبم از سنگه چرا ؟؟
خدا چرا دیگه رحمی تو وجود مخلوقاتت داره کمرنگ میشه ؟!!
صدا ها تنهام نمیزاشت انگار تنهاییم از من خسته شده بود
_ انگاری یکی قلبتو تسخیر کرده خانم دکتر
بعد حسابیم دو دستی گرفتنش این تمور عجیبه خیلی غریبه ولی ......
±پوز خندش رو عصابم بود
..ولی خوب بعضیا لیاقتشون همینه
درضم من با اجازتون یه نامه نوشتم بابت افسوردگی تون راستش صلاح ندونستم سلامت بیماران و جایگاه بیمارستانو به خطر بندازم
±دیونه کنندست یه آدم چقدر میتونه اینقدر بی رحم و عقده ای باشه؟! لامصب من خودم میدونم افسردگی دارم
میدونم روحم زخمی میدونم میدونم روحم انقدر افسرده هست و غم آلود میدونم این قدر ساکت بودم که الا این قلبم داره تقاص سوکت مو پس میده با حرفاتون عذابم ندید اصلا این غوده یه لامصب از غم ای نامفهوم از کسایی که قلبمو با اتو بان اشتباه گرفتن هر بار حرفاشون قلب مو لقد مال کردند درست شده شماها درست کردید
تو که از زندگیم از تنهاییم هیچی نمیدونی
حرف نزن فقط باید برايه یه جواب اینطوری حرف بشنوم ههه خیلی جالبه یه آدم تازه به دوران رسیده میخواد واسه من تصمیم بگیره اونم به خاطر خاسته ی قلبش
بسه بسه خدااااا
یعنی انقدر قدمم نحس بود تو این دنیا هاااا
که از وقتی چشامو باز کردم بدبختی رو شونه هام آوار شده؟؟
با بویی که به مشامم خورد سرمو بلند کردم نگام افتاد به ضرف غذای حاضری بوی خوبی میومد ولی حیف که باید ناشتا بودم
_ دخترم خوبی؟؟
با تعجب سر بلند کردم نگاهمو دوختم به شخصی که صاحب صدا بود
± سلام جانم بفرمایید ؟؟
یکم تو جاش جابه جا شد از لرزیدن ناگهانی ش که نشون میداد از وضعیتم جا خورده
وبعد صدای دلنشینش که آروم متین سلام داد
_ سلام
خیره شدم بهش عینه فرشته ها بود بهش میخورد چهل خورده ای سالش باشه یه خانم چادری وباحجاب
درعین حال صورتش مثل فرشته ها بود
لبخند گمرنگی زدم
_ مدت طولانیه که اینجام چرا تنهایی نشستی دخترم ؟
با صدای آرومی گفت : چرا با غم ؟ منم شریک میکنی تو تنهائیت
ساکت و بی حرف نگامون دوختم به دوتا تیله ی
عسلی رنگ مهرو محبت تو چشاش موج میزد
عسلی چشاش مثل
سگولی قلبم شیرین بود
آدم ازشون سیر نمیشد
این چشاش خیلی برام آشنا بود چرا ؟؟؟ و چرا هایی که همیشه برام بی جواب بود اخه کسی نبود برام
معنیشو کنه
اونم چشاش عسلی بود.خیلی دوست داشتنی؛ تر از هر رنگی
لب زدم آروم گفتم :میخوان قلبی که هروز و ،هرساعت
به دل خوشي یلحظه دیدنش چشیدن عطر تن شو آغوشش ازم بیگرنش
غمگین لب زد
_ الهی خوب نزار مادر
چه کاریه اخه واسش بجنگ
لبخند زدم واسه دل مهربونش
با چشایه اشکی بغضی که راهه
غلومو گرفته بود نالیدم نمیشه دیگه دیره واسه جنگیدن از موقعیی که یادم این قلب داره تقاص پس میده دیگه نمیشه واسش جنگید خستس، خیلی وقته سندش خورده .
واسه یه نفر بود ولی الا دیگه دونگی شده
تو دلم زمزمه کردم
:واسه سوگلی مو
:مرگ
مثل اینکه قسمتش بوده دونگی ،حساب بشه
۰پایان پارت۱
dream city ??
۰ بگو از شهر خیالت به کجا باید سفر کرد؟؟
🍓💋❤️🩹
۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰
± صدا ها تو سرم میپیچید
خانم دکتر خودت بهتر میدونی بزار کار و
واست سخت نکنم برای تو بهترین دکترای فرانسه نتونستن کاری بکنن
عمل شما ریسکه بزرگیه لطفا تصمیمتنو همین الا بگیرین امروز بکشه به شب
ممکنه دیگه روشنای خورشید نبیند
زود تر اقدام کنیدتمور خیلی ختر ناکه مخصوصا تو ناحیه قلبت تونه ممکنه هر لحظه از کار بیوفته
±دستامو گذاشتم روسری محکم فشار دادم لعنت بهت که اینطوری همه چیرو گذاشتی کف دستم اشکام ریختن رو صورتم چرا ؟؟
چرا فک میکنن من قلبم از سنگه چرا ؟؟
خدا چرا دیگه رحمی تو وجود مخلوقاتت داره کمرنگ میشه ؟!!
صدا ها تنهام نمیزاشت انگار تنهاییم از من خسته شده بود
_ انگاری یکی قلبتو تسخیر کرده خانم دکتر
بعد حسابیم دو دستی گرفتنش این تمور عجیبه خیلی غریبه ولی ......
±پوز خندش رو عصابم بود
..ولی خوب بعضیا لیاقتشون همینه
درضم من با اجازتون یه نامه نوشتم بابت افسوردگی تون راستش صلاح ندونستم سلامت بیماران و جایگاه بیمارستانو به خطر بندازم
±دیونه کنندست یه آدم چقدر میتونه اینقدر بی رحم و عقده ای باشه؟! لامصب من خودم میدونم افسردگی دارم
میدونم روحم زخمی میدونم میدونم روحم انقدر افسرده هست و غم آلود میدونم این قدر ساکت بودم که الا این قلبم داره تقاص سوکت مو پس میده با حرفاتون عذابم ندید اصلا این غوده یه لامصب از غم ای نامفهوم از کسایی که قلبمو با اتو بان اشتباه گرفتن هر بار حرفاشون قلب مو لقد مال کردند درست شده شماها درست کردید
تو که از زندگیم از تنهاییم هیچی نمیدونی
حرف نزن فقط باید برايه یه جواب اینطوری حرف بشنوم ههه خیلی جالبه یه آدم تازه به دوران رسیده میخواد واسه من تصمیم بگیره اونم به خاطر خاسته ی قلبش
بسه بسه خدااااا
یعنی انقدر قدمم نحس بود تو این دنیا هاااا
که از وقتی چشامو باز کردم بدبختی رو شونه هام آوار شده؟؟
با بویی که به مشامم خورد سرمو بلند کردم نگام افتاد به ضرف غذای حاضری بوی خوبی میومد ولی حیف که باید ناشتا بودم
_ دخترم خوبی؟؟
با تعجب سر بلند کردم نگاهمو دوختم به شخصی که صاحب صدا بود
± سلام جانم بفرمایید ؟؟
یکم تو جاش جابه جا شد از لرزیدن ناگهانی ش که نشون میداد از وضعیتم جا خورده
وبعد صدای دلنشینش که آروم متین سلام داد
_ سلام
خیره شدم بهش عینه فرشته ها بود بهش میخورد چهل خورده ای سالش باشه یه خانم چادری وباحجاب
درعین حال صورتش مثل فرشته ها بود
لبخند گمرنگی زدم
_ مدت طولانیه که اینجام چرا تنهایی نشستی دخترم ؟
با صدای آرومی گفت : چرا با غم ؟ منم شریک میکنی تو تنهائیت
ساکت و بی حرف نگامون دوختم به دوتا تیله ی
عسلی رنگ مهرو محبت تو چشاش موج میزد
عسلی چشاش مثل
سگولی قلبم شیرین بود
آدم ازشون سیر نمیشد
این چشاش خیلی برام آشنا بود چرا ؟؟؟ و چرا هایی که همیشه برام بی جواب بود اخه کسی نبود برام
معنیشو کنه
اونم چشاش عسلی بود.خیلی دوست داشتنی؛ تر از هر رنگی
لب زدم آروم گفتم :میخوان قلبی که هروز و ،هرساعت
به دل خوشي یلحظه دیدنش چشیدن عطر تن شو آغوشش ازم بیگرنش
غمگین لب زد
_ الهی خوب نزار مادر
چه کاریه اخه واسش بجنگ
لبخند زدم واسه دل مهربونش
با چشایه اشکی بغضی که راهه
غلومو گرفته بود نالیدم نمیشه دیگه دیره واسه جنگیدن از موقعیی که یادم این قلب داره تقاص پس میده دیگه نمیشه واسش جنگید خستس، خیلی وقته سندش خورده .
واسه یه نفر بود ولی الا دیگه دونگی شده
تو دلم زمزمه کردم
:واسه سوگلی مو
:مرگ
مثل اینکه قسمتش بوده دونگی ،حساب بشه
۰پایان پارت۱
۱۴.۴k
۱۵ دی ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.