*پارت ششم*
دستشو گذاشت رو دماغش
÷چرا میزنیییییی؟مماخ خوشگلم
+باید محکم تر میزدم...اخه مگه مرض دارییییییییییی؟کلا دو روزه اومدی ولی از دستت دیوونه شدم
روشو برگردوند
÷باشه اصلن دیگه باهات حرف نمیزنم
+خیله خب لوس نشو دیگه...
با لبخند برگشت سمتم
÷امشب یه شام خوشمزه درست میکنی؟
لپشو کشیدم
+باشه...ببینم باهام میای بریم گلفروشی یا همینجا میمونی؟
÷میام
+پس بپوش بریم
*
*
*
ویو جین:
خواستم از ماشین پیاده بشم و به سمت گلفروشی برم ولی با چیزی که دیدم دیگه نتونستم حرکت کنم
اون پسره،جیمین که پشتش بهم بود روی صورت ا.ت خم شده بود انگار داشت میبوسیدش...
_نه نه نهههههه نباید اینطوری میشد من-
ندای درونم بلند سرم داد کشید
"تو چی کیم سوکجین؟تو فقط قراره دوستش باشی و تا وقتی که تو رفاه کامل باشه کنارش بمونی نه چیز دیگه ولی انگار تو چیزای دیگه پیش خودت فکر کردی...باید از خودت خجالت بکشی.پدرشو کشتی و حالا میخای باهاش قرار بذاری؟...بهتره خفه شی و بری دسته گلتو بخری"
ولی من نمیتونستم.حداقل الان نمیتونستم با اون پسره روبه رو بشم پس بدون اینکه دوباره نگاشون کنم پامو گذاشتم رو گاز و از اونجا دور شدم...
*
ویو ا.ت:
+یا جیمین ببین چیزی تو چشممه؟بدجوری میسوزه
از پشت میز اومد بیرون.خم شد رو صورتم و مشغول بازرسی چشمم شد
÷چیزی که نیست ولی بزار...
شروع کرد به فوت کردن
دو دقیقه ادامه داد که اعصابم خورد شد و خودمو کنار کشیدم
+اگه چیزیم تو چشمم نبود الان تف کردی پرش
÷امان از این دل مهربونم که چت کردنمو بخاطر تو ول کردم
همونطور که چشممو میخاروندم لپشو بوسیدم
+امروز خیلی لوس شدیا...قبلا با جنبه بودی
÷خب تو دلمو میشکونی
+نه بابا
÷به جون تو
+جون خودت.هزار بار گفتم جون خودتو قسم بخور
÷خو دوست دارم
+اگه دوست داشتنت اینه لطفا دوسم نداشته باش
÷باشه دیگه دوست ندارم...میرم امریکا اونجا یه زن کله زرد میگیرم
+اخه کی به تو زن میده؟
÷همه...یکیش بابات همیشه منو داماد خودش میدونست آه ای پدر زن مهربان
با شنیدم کلمه "بابات"بازم یاد اون تصادف لعنتی افتادم و ناراحت شدم ولی سعی کردم خودمو عادی جلوه بدم پس لبخند پررنگی زدم
+اره بخاطر همینم هروقت میومدی خونمون کلی باهات دعوا میکرد
÷کدوم دعوا؟فقط یکم با پدرزنم بحث میکردم
کیفمو از رو میز برداشتم
+انقد چرت نگو عزیزم...مشتری اومد درست رفتار کن باشه؟یه ساعت دیگه امتحانمه من میرم دیگه
÷چرا الان میری؟
+میخوام ازت دور بشم
÷واقعا که...من اومدم بزرگ شدنتو ببینم اونوقت تو زودتر میری؟(وقتی داداشم میاد مرخصی و من میخام برم جایی😂)
+فک کنم اومدی پیر شدنمو ببینی چون داری با این کرم ریختنات پیرم میکنی
÷خدافظ:/
+بای بای
÷چرا میزنیییییی؟مماخ خوشگلم
+باید محکم تر میزدم...اخه مگه مرض دارییییییییییی؟کلا دو روزه اومدی ولی از دستت دیوونه شدم
روشو برگردوند
÷باشه اصلن دیگه باهات حرف نمیزنم
+خیله خب لوس نشو دیگه...
با لبخند برگشت سمتم
÷امشب یه شام خوشمزه درست میکنی؟
لپشو کشیدم
+باشه...ببینم باهام میای بریم گلفروشی یا همینجا میمونی؟
÷میام
+پس بپوش بریم
*
*
*
ویو جین:
خواستم از ماشین پیاده بشم و به سمت گلفروشی برم ولی با چیزی که دیدم دیگه نتونستم حرکت کنم
اون پسره،جیمین که پشتش بهم بود روی صورت ا.ت خم شده بود انگار داشت میبوسیدش...
_نه نه نهههههه نباید اینطوری میشد من-
ندای درونم بلند سرم داد کشید
"تو چی کیم سوکجین؟تو فقط قراره دوستش باشی و تا وقتی که تو رفاه کامل باشه کنارش بمونی نه چیز دیگه ولی انگار تو چیزای دیگه پیش خودت فکر کردی...باید از خودت خجالت بکشی.پدرشو کشتی و حالا میخای باهاش قرار بذاری؟...بهتره خفه شی و بری دسته گلتو بخری"
ولی من نمیتونستم.حداقل الان نمیتونستم با اون پسره روبه رو بشم پس بدون اینکه دوباره نگاشون کنم پامو گذاشتم رو گاز و از اونجا دور شدم...
*
ویو ا.ت:
+یا جیمین ببین چیزی تو چشممه؟بدجوری میسوزه
از پشت میز اومد بیرون.خم شد رو صورتم و مشغول بازرسی چشمم شد
÷چیزی که نیست ولی بزار...
شروع کرد به فوت کردن
دو دقیقه ادامه داد که اعصابم خورد شد و خودمو کنار کشیدم
+اگه چیزیم تو چشمم نبود الان تف کردی پرش
÷امان از این دل مهربونم که چت کردنمو بخاطر تو ول کردم
همونطور که چشممو میخاروندم لپشو بوسیدم
+امروز خیلی لوس شدیا...قبلا با جنبه بودی
÷خب تو دلمو میشکونی
+نه بابا
÷به جون تو
+جون خودت.هزار بار گفتم جون خودتو قسم بخور
÷خو دوست دارم
+اگه دوست داشتنت اینه لطفا دوسم نداشته باش
÷باشه دیگه دوست ندارم...میرم امریکا اونجا یه زن کله زرد میگیرم
+اخه کی به تو زن میده؟
÷همه...یکیش بابات همیشه منو داماد خودش میدونست آه ای پدر زن مهربان
با شنیدم کلمه "بابات"بازم یاد اون تصادف لعنتی افتادم و ناراحت شدم ولی سعی کردم خودمو عادی جلوه بدم پس لبخند پررنگی زدم
+اره بخاطر همینم هروقت میومدی خونمون کلی باهات دعوا میکرد
÷کدوم دعوا؟فقط یکم با پدرزنم بحث میکردم
کیفمو از رو میز برداشتم
+انقد چرت نگو عزیزم...مشتری اومد درست رفتار کن باشه؟یه ساعت دیگه امتحانمه من میرم دیگه
÷چرا الان میری؟
+میخوام ازت دور بشم
÷واقعا که...من اومدم بزرگ شدنتو ببینم اونوقت تو زودتر میری؟(وقتی داداشم میاد مرخصی و من میخام برم جایی😂)
+فک کنم اومدی پیر شدنمو ببینی چون داری با این کرم ریختنات پیرم میکنی
÷خدافظ:/
+بای بای
۳۰.۹k
۲۸ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.