گاهی....
گاهی....
هوس می کنم
یک.....
لیوان......
چای........
کنار.......
تویی که ندارمت
گاهی.....
به یاد.....
زمستان های بارانی
اهواز و......ساحل ...
کارون......و هوای
مه گرفته ی شهر
هوس می کنم
چنگ شدن دستانم را
میان......
دستان گرمت
گاهی هوس می کنم
نگاه گرمی را که
لبریزدوستت دارم های نگفته بود
گاهی هوس می کنم
تو....را
محمدم
تورا.....
میان.....
باغ سبز خاطرات
بیا........تا
چای سرد نشده
سر بکش
می دانم چای برای تو باید
لب سوز و لب دوز و
لبریز باشد....
از عشق
بیا.... سر بکش
باور کن
با برگ برگ
دوستت دارم هایی که
می نوشتم ونمی خواندی
دم کردم
بیا عشقم......
تا سرد نشده.....بیا
خوب می چسبد
چای دو نفره
نصف لیوان برای تو
نصف دیگر برای من
عادلانه ست مگر نه!!!.؟؟؟؟؟
سکوت جیرجیرک
۲٠/۱٠/۹۹
۸:۲۸شنبه
هوس می کنم
یک.....
لیوان......
چای........
کنار.......
تویی که ندارمت
گاهی.....
به یاد.....
زمستان های بارانی
اهواز و......ساحل ...
کارون......و هوای
مه گرفته ی شهر
هوس می کنم
چنگ شدن دستانم را
میان......
دستان گرمت
گاهی هوس می کنم
نگاه گرمی را که
لبریزدوستت دارم های نگفته بود
گاهی هوس می کنم
تو....را
محمدم
تورا.....
میان.....
باغ سبز خاطرات
بیا........تا
چای سرد نشده
سر بکش
می دانم چای برای تو باید
لب سوز و لب دوز و
لبریز باشد....
از عشق
بیا.... سر بکش
باور کن
با برگ برگ
دوستت دارم هایی که
می نوشتم ونمی خواندی
دم کردم
بیا عشقم......
تا سرد نشده.....بیا
خوب می چسبد
چای دو نفره
نصف لیوان برای تو
نصف دیگر برای من
عادلانه ست مگر نه!!!.؟؟؟؟؟
سکوت جیرجیرک
۲٠/۱٠/۹۹
۸:۲۸شنبه
۳.۹k
۲۰ دی ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.