عاشقانه
با دِلم بَر بومِ نقاشی کبوتَر می کِشم
از بلندای خیالم سوی تو پَر می کِشم
من قَلم را از سَرِ دلدادگی بَرداشتم
"قلب" ها را از "کمال الملک" بهتَر می کِشم
میچِشَم از چشم هایت مَستیِ بی باده را
چون به چَشمت آمدم مِی را به ساغَر می کِشم
هر چه خَطِ فاصله بین "من"و"تو" هست را
پاک خواهم کرد و یک دنیای دیگر می کِشم
خسته ام از بَس که "رفتن" را تَصور کرده ام
سایه ات را وقتِ "برگشتن" بر این دَر می کِشم
انتخابَت کرده ام مَعشوقه ی قاجاری ام
اختیاری نیست دیگر... قهوه را سَر می کِشم...
از بلندای خیالم سوی تو پَر می کِشم
من قَلم را از سَرِ دلدادگی بَرداشتم
"قلب" ها را از "کمال الملک" بهتَر می کِشم
میچِشَم از چشم هایت مَستیِ بی باده را
چون به چَشمت آمدم مِی را به ساغَر می کِشم
هر چه خَطِ فاصله بین "من"و"تو" هست را
پاک خواهم کرد و یک دنیای دیگر می کِشم
خسته ام از بَس که "رفتن" را تَصور کرده ام
سایه ات را وقتِ "برگشتن" بر این دَر می کِشم
انتخابَت کرده ام مَعشوقه ی قاجاری ام
اختیاری نیست دیگر... قهوه را سَر می کِشم...
۶.۰k
۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۲