نجوای عشق پارت ۹۴
گریم قطع شد ولی هنوز تو بغل جونگ کوک بودم و سرم رو سینش بود گوشم رو قلبش بود صدای تپشه قلبش آرومم میکرد من:قلبت تند تند میزنه کوک:مال تو میزنی وقتی پیشمی انقدر تند میزنه اما اگه ازم دور باشی اصلا نمیزنه بعد از تو بغل اومدم بیرون ولی جلوش نشسته بودم بعد اومد جلو و بغلم کرد منم بغلش کردم دستمو گذاشتم رو موهاش اونم موهامو نوازش میکرد بعد اومدم از تو بغلش بیرون یهو خودشو زد به قش من:ای چی شد کوک:عطرت باعث شد قش کنم من:الان قش کردی کوک:خودت چی فکر میکنی فشارم افتاد بعد اومدم پاشم اونم پاشد قشنگ وایساد یهو دستمو گرفت و منو از پشت انداخت تو بغل خودش منم گرفتمش تو بغلش وایساده خم بودم من:میخوای بازی کنی کوک:آره میخوام تا شب بازی کنم آماده ای من:آره چجورم(اوه خفن شد😁😎😂) کوک:خیله خوب بعد لباشو آورد چسبوند رو لبام محکم کوبید رو لبام و لبامو مک میزد و میخورد و گاز میگرفت انقدر تد حس بودیم جونگ کوک انداختم رو زمین همونجوری که لبام رو لباش بود و وحشیانه گاز میگرفتیمو میخوردیم خوابوندم کامل بدنش افتاد کنارم یه پاشو خم کرد بعد لبامو گاز میگرفت و میخورد منم همراهیش میکردم و لباشو میخوردم دستمو رو گردنش و کمرش میکشیدم اونم دستشو رو گردنم و بدنم میکشید بعد خوابوندمش همونجوری رفتم روش و ادامه میدادم اونم دوباره گرفتم و چرخوندم آروم ولی تند لبامو گاز میگرفت دیگه داشتم کم میاوردم که جدا شد نفس نفس میزدم من:هاه فکر کنم کم آوردم کوک:توکه کم نمیاوردی من:ولی الان آوردم بعد کنارم افتادم و کمر منم گرفت نزدیک خودش کرد منم دستمو گذاشتم رو صورتش اونم همینطور بعد گوشه سرمونو چسبوندیم به هم و صورتمونو و دماغمونو به هم میمالیدیم دیگه تموم شد من:بازی تموم شد کوک:آره ولی شب خوشگلشو داریم(این یعنی مثبت ۱۸ در انتظاره☺😈😈😈😈😂😂میخوام جیغ بکشم😂😂😂) من:واو کوک:آره😈انگار خیلی آماده ای من:خیلی کوک:پس بیا انقدر ویسکی بخوریم تا مسط کنیم(بد مسط میشه جونگ کوک تا صبح حامله ای😐😂😂😂😂🤣) من:اوکی کوک:هیچ وقت فکر نمیکردم باهام موافق باشی خیلی داری خفن میشی توله سگ من:کار خودت بوده تو منو روانی کردی کوک:من بیشتر روانیم میفهمی😐😂🤤
۱۶.۴k
۳۰ اسفند ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.