تو رو دیدم..از دور..
تو رو دیدم..از دور..
قدم زنان میرفتی..
سنگ فرش طولانی نبود..
قدم هات تند نبود..حیاط پر نبود..
هوا طوفانی نبود..
شاید تنها بیست و چند قدم ازم فاصله داشتی..قدر همون روزایی که...
اما اون روز بعد از امتحان..از اون روز..بعدصبحِ آذر ماه..دیگه هیچوقت بهت نرسیدم..
کامل نگاهم نکردی؛اما از رخ نیمه ی ماه رخسارت فهمیدم که هنوز نمیخوای کامل توی آسمونم بتابی..
دوستت دارم زیبایی های بیابونی که تو برام گلستانش کردی..😅
#میتونستی_بمونی
#میتونستی ...
قدم زنان میرفتی..
سنگ فرش طولانی نبود..
قدم هات تند نبود..حیاط پر نبود..
هوا طوفانی نبود..
شاید تنها بیست و چند قدم ازم فاصله داشتی..قدر همون روزایی که...
اما اون روز بعد از امتحان..از اون روز..بعدصبحِ آذر ماه..دیگه هیچوقت بهت نرسیدم..
کامل نگاهم نکردی؛اما از رخ نیمه ی ماه رخسارت فهمیدم که هنوز نمیخوای کامل توی آسمونم بتابی..
دوستت دارم زیبایی های بیابونی که تو برام گلستانش کردی..😅
#میتونستی_بمونی
#میتونستی ...
۲.۵k
۱۸ اسفند ۱۳۹۶
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.