عاشقانه
لبت نه گویدُ پیداست میگوید دلت آری
که این سان دشمنی یعنی که خیلی دوستم داری
دلت می آید آیا از زبانی این همه شیرین
تو تنها حرفی تلخی را همیشه بر زبان آری؟
چه میپرسی ضمیر شعرهایم کیست آن من
مبادا لحظه ای حتی مرا اینگونه پنداری
تو را چون آرزوهایم همیشه دوست خواهم داشت
به شرطی که مرا در آرزوی خویش نگذاری
دوستتدارم زندگیم
که این سان دشمنی یعنی که خیلی دوستم داری
دلت می آید آیا از زبانی این همه شیرین
تو تنها حرفی تلخی را همیشه بر زبان آری؟
چه میپرسی ضمیر شعرهایم کیست آن من
مبادا لحظه ای حتی مرا اینگونه پنداری
تو را چون آرزوهایم همیشه دوست خواهم داشت
به شرطی که مرا در آرزوی خویش نگذاری
دوستتدارم زندگیم
۷.۴k
۰۳ آبان ۱۴۰۱