سلسله پستهای زندگی نامه امیرالمؤمنین حیدر از ولادت تا شها
سلسله پستهای #زندگی_نامه_امیرالمؤمنین_حیدر_از_ولادت_تا_شهادت
#فصل_هفدهم : #جنگ_صفین
#قسمت_هفتم :
#معاویه_ملعون که ابتدا نمی خواست منظور حقیقی خود را به #عمروعاص اظهار کند و هدفش از دعوت عمرو فقط استفاده از وجود او برای پیروزی در جنگ بود، بدون اعلام مقصود اصلی خود او را برای شرکت در خونخواهی از کشندگان عثمان که علی علیه السلام را بدان متهم ساخته بود دعوت نمود،
اما
عمرو که در حیله گری و سیاست در تمام عرب نظیری نداشت به محض خواندن نامه مقصود معاویه را دانست و بدون اینکه به روی او آورد و به او بفهماند که مقصودش را دانسته است پاسخ وی را چنین نوشت که:
ای معاویه!
مرا برخلاف حق به جنگ علی ترغیب نموده ای در حالیکه علی برادر رسول خدا و وصی و وارث اوست و تو هم که خود را حاکم عثمان میدانی با کشته شدن او دوره حکومت تو نیز خاتمه یافته است،
آنگاه راجع به اسلام و ایمان علی علیه السلام و شرح جنگها و خدمات نظامی او اشاره کرده و آیاتی را که درباره آن حضرت نازل شده و احادیثی را که از پیغمبر صلی الله علیه و آله در مورد وی رسیده است همه را مفصلا به معاویه نوشته و در آخر نامه اضافه کرد که پاسخ نامه تو این است که من نوشتم.
.
.
معاویه که دید تیرش به سنگ خورده و نتوانسته عمرو را بدون قید و شرط از فلسطین به شام کشد ناچار تا حدی پرده از روی کار کنار زد و مجددا نامه ای با اختصار چنین نوشت:
ای عمرو!
جنگ طلحه و زبیر را با علی شنیدی و اکنون مروان بن حکم نیز با جمعی از اهل بصره نزد من آمده و علی هم از من بیعت خواسته است و من چشم به راه تو دارم تا در اطراف این مسأله با تو سخن گویم پس درآمدن به سوی من تعجیل کن که در نزد من جاه و مقام و منزلتی خواهی داشت.
.
.
چون نامه معاویه به عمروعاص رسید پسران خود عبدالله و محمد را فرا خواند تا نظر آنها را نیز در اینکار بداند،
عبدالله پدرش را از رفتن به سوی معاویه منع کرد
ولی
محمد او را بدین کار ترغیب نمود.
عمرو گفت:
عبدالله آخرت مرا در نظر گرفت
ولی
محمد دنیای مرا خواست
و با اینکه عمرو این مطلب را بهتر از همه میدانست باز به دنیا گروید و آخرت را فراموش کرد.
((عمرو عاص در سن پیری فریفته دنیا شد و بسوی معاویه رفت در حالیکه از عمر او بیش از 6 سال باقی نمانده بود زیرا در سال 42 یا 43 هجری که والی مصر بود در همانجا در گذشت .آری چنین است:
آدمی پیر چو شد حرص جوان میگردد
خواب در وقت سحرگاه گران میگردد.))
عمرو عاص با سرعتی تمام طی طریق کرد و خود را بشام رسانید و معاویه مقدم او را گرامی شمرد و بنحو شایستهای از وی پذیرائی نمود و چون خانه از بیگانگان خالی شد معاویه که عمرو عاص را بدست آورده بود باز مانند سابق بطور رسمی سخن گفت و دم از خونخواهی عثمان زد و او را هم بدین کار ترغیب نمود!
#ادامه_دارد
#سلام_بر_اهلبیت
#سلام_بر_اهل_بیت
#سلام_بر_امام_علی #تا_غدیر #با_غدیر
#شیعه #علی #مولود_کعبه #امام_علی #امام_علی_علیه_السلام
#یا_مهدی_ادرکنی #اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#بصیرت_افزائی
#بسیج_سایبری
#shia_muslim #shia_islam #shia_religion #islam_shia #shia #muslim #islam #religion
#حق_پایدار_است
#فصل_هفدهم : #جنگ_صفین
#قسمت_هفتم :
#معاویه_ملعون که ابتدا نمی خواست منظور حقیقی خود را به #عمروعاص اظهار کند و هدفش از دعوت عمرو فقط استفاده از وجود او برای پیروزی در جنگ بود، بدون اعلام مقصود اصلی خود او را برای شرکت در خونخواهی از کشندگان عثمان که علی علیه السلام را بدان متهم ساخته بود دعوت نمود،
اما
عمرو که در حیله گری و سیاست در تمام عرب نظیری نداشت به محض خواندن نامه مقصود معاویه را دانست و بدون اینکه به روی او آورد و به او بفهماند که مقصودش را دانسته است پاسخ وی را چنین نوشت که:
ای معاویه!
مرا برخلاف حق به جنگ علی ترغیب نموده ای در حالیکه علی برادر رسول خدا و وصی و وارث اوست و تو هم که خود را حاکم عثمان میدانی با کشته شدن او دوره حکومت تو نیز خاتمه یافته است،
آنگاه راجع به اسلام و ایمان علی علیه السلام و شرح جنگها و خدمات نظامی او اشاره کرده و آیاتی را که درباره آن حضرت نازل شده و احادیثی را که از پیغمبر صلی الله علیه و آله در مورد وی رسیده است همه را مفصلا به معاویه نوشته و در آخر نامه اضافه کرد که پاسخ نامه تو این است که من نوشتم.
.
.
معاویه که دید تیرش به سنگ خورده و نتوانسته عمرو را بدون قید و شرط از فلسطین به شام کشد ناچار تا حدی پرده از روی کار کنار زد و مجددا نامه ای با اختصار چنین نوشت:
ای عمرو!
جنگ طلحه و زبیر را با علی شنیدی و اکنون مروان بن حکم نیز با جمعی از اهل بصره نزد من آمده و علی هم از من بیعت خواسته است و من چشم به راه تو دارم تا در اطراف این مسأله با تو سخن گویم پس درآمدن به سوی من تعجیل کن که در نزد من جاه و مقام و منزلتی خواهی داشت.
.
.
چون نامه معاویه به عمروعاص رسید پسران خود عبدالله و محمد را فرا خواند تا نظر آنها را نیز در اینکار بداند،
عبدالله پدرش را از رفتن به سوی معاویه منع کرد
ولی
محمد او را بدین کار ترغیب نمود.
عمرو گفت:
عبدالله آخرت مرا در نظر گرفت
ولی
محمد دنیای مرا خواست
و با اینکه عمرو این مطلب را بهتر از همه میدانست باز به دنیا گروید و آخرت را فراموش کرد.
((عمرو عاص در سن پیری فریفته دنیا شد و بسوی معاویه رفت در حالیکه از عمر او بیش از 6 سال باقی نمانده بود زیرا در سال 42 یا 43 هجری که والی مصر بود در همانجا در گذشت .آری چنین است:
آدمی پیر چو شد حرص جوان میگردد
خواب در وقت سحرگاه گران میگردد.))
عمرو عاص با سرعتی تمام طی طریق کرد و خود را بشام رسانید و معاویه مقدم او را گرامی شمرد و بنحو شایستهای از وی پذیرائی نمود و چون خانه از بیگانگان خالی شد معاویه که عمرو عاص را بدست آورده بود باز مانند سابق بطور رسمی سخن گفت و دم از خونخواهی عثمان زد و او را هم بدین کار ترغیب نمود!
#ادامه_دارد
#سلام_بر_اهلبیت
#سلام_بر_اهل_بیت
#سلام_بر_امام_علی #تا_غدیر #با_غدیر
#شیعه #علی #مولود_کعبه #امام_علی #امام_علی_علیه_السلام
#یا_مهدی_ادرکنی #اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#بصیرت_افزائی
#بسیج_سایبری
#shia_muslim #shia_islam #shia_religion #islam_shia #shia #muslim #islam #religion
#حق_پایدار_است
۲.۵k
۱۶ آذر ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.