رمان دریای چشمات
پارت ۱۸۷
چشمام رو که باز کردم مستقیم نگاهم به ساعت روی دیوار افتاد.
ساعت ۵ بود و هنوز خیلی زود بود. دست و صورتم رو شستم و آیدا رو صدا کردم.
هر دومون آماده شدیم و به سمت آرایشگاه حرکت کردیم ولی از اونجایی که هنوز زود بود و من صبحانه نخورده بودم رفتیم یه سوپری تا یکم خرت و پرت بگیریم و بخوریم.
بعد از خرید خوراکی ها یه پیام به سورن دادم و بهش گفتم که هم خودمون رفتیم آرایشگاه و نیازی نیست بیاد دنبالمون.
به آیدا هم گفتم تا آرش رو خبر کنه.
تو راه یکم خوراکی خوردیم و بقیش رو بردیم داخل تا وقتی گشنمون شد بخوریم.
آرایشگرا کارشون رو شروع کردن اول یکی از دستیاراش خواست تا موهامون رو صاف کنه و اونم با حوصله برامون انجامش داد.
بعد از اینکه موهامون رو صاف کرد آرایشگر به مدلی که بهش داده بودیم نگاهی انداخت و گفت: این نخیلی بهتون میاد.
لبخندی زدم و تاییدش کردم. مدل موی آیدا با من متفاوت بود. مال من یه مدل باز بود که اول موهام بالا جمع میشد و یه تکه ازش میومد پایین و روی شونه هام میریخت. یه تاج خوشگلم که از قبل انتخاب کرده بودم جلوی موهام گذاشت.
مدل موی آیدا اینجوری بود که کل موهاش بالا جمع میشد و مدل خیلی خاص و خوشگلی بود خیلی هم بهش میومد. تاج اون از مال من بزرگتر بود و با مدل موش مچ بود.
بوی تافتی که به موهامون زده بودن، باعث شده بود سرم درد بگیره اما یکم که گذشت بهش عادت کردم.
بعد از آرایش موهامون آرایشگر اومد سراغم من و آرایش صورتم رو انجام داد.
اول آرایش چشمم رو انجام داد ازش خواستم آرایشم خیلی غلیظ نباشه و در عین سادگی خوشگلم کنه.
اول خط چشم رو برام کشید و آرایش چشمک رو شروع کرد. اطراف چشمم رو با سایه صورتی آرایش کرد و بعد یکم سایه سفید براق برام زد تا برق بزنه.
بعد رنگ صورتی تیره و بنفش رو هم واسم زد که ترکیب رنگ فوق العاده ای ساخته بود.
یه لایه کرم برام زد که پوستم رو صاف و بی نقص نشون میداد.
با آرایش لبم کارش رو تموم کرد و به آرایش بی نقصش نگاه می کرد.
مدل موهام و آرایشم خیلی بهم میومدن و باعث شد راضی و خوشحال لبخند بزنم.
بعد از من آرایش آیدا رو شروع کرد و من به کمک یکی از دستیاراش ناخنام رو لاک زدم.
آرایش آیدا هم که تموم شد هر دومون رفتیم تا لباسامون رو بپوشیم.
بعد از پوشیدن لباس رو به روی آینه وایسادم تا قشنگ تر خودمو ببینم.
در یه کلمه میتونم بگم عالی و بی نقص شده بودم.
مدل موهام، لباسم، آرایشم همه چی فوق العاده بود.
آیدا هم از آرایش و مدل موهاش راضی بود.
چشمام با اینکه خیلی آرایش نداشت ولی خیلی جذاب و فریبنده شده بود. رنگ قرمز آتشینی که به لبام زینت داده بود تضاد خوبی با رنگ سفید پوستم ایجاد کرده بود.
مدل موهام و آرایشم پ همچنین لباسم هارمونی خیلی خوبی ایجاد کرده بود و به شدت به هم میومد.
با لبخند رضایت به خودم خیره شدم و از آرایشگر تشکر کردم.
آیدا هم خیلی خوشگل شده بود و من تا دقایقی تو سکوت خیره شده بودم بهش.
با خنده از هم تعریف کردیم و بعد آماده شدیم تا بریم آتلیه.
سورن اومده بود و من بعد از اینکه خودمو پوشوندم رفتم تو ماشین.
چشمام رو که باز کردم مستقیم نگاهم به ساعت روی دیوار افتاد.
ساعت ۵ بود و هنوز خیلی زود بود. دست و صورتم رو شستم و آیدا رو صدا کردم.
هر دومون آماده شدیم و به سمت آرایشگاه حرکت کردیم ولی از اونجایی که هنوز زود بود و من صبحانه نخورده بودم رفتیم یه سوپری تا یکم خرت و پرت بگیریم و بخوریم.
بعد از خرید خوراکی ها یه پیام به سورن دادم و بهش گفتم که هم خودمون رفتیم آرایشگاه و نیازی نیست بیاد دنبالمون.
به آیدا هم گفتم تا آرش رو خبر کنه.
تو راه یکم خوراکی خوردیم و بقیش رو بردیم داخل تا وقتی گشنمون شد بخوریم.
آرایشگرا کارشون رو شروع کردن اول یکی از دستیاراش خواست تا موهامون رو صاف کنه و اونم با حوصله برامون انجامش داد.
بعد از اینکه موهامون رو صاف کرد آرایشگر به مدلی که بهش داده بودیم نگاهی انداخت و گفت: این نخیلی بهتون میاد.
لبخندی زدم و تاییدش کردم. مدل موی آیدا با من متفاوت بود. مال من یه مدل باز بود که اول موهام بالا جمع میشد و یه تکه ازش میومد پایین و روی شونه هام میریخت. یه تاج خوشگلم که از قبل انتخاب کرده بودم جلوی موهام گذاشت.
مدل موی آیدا اینجوری بود که کل موهاش بالا جمع میشد و مدل خیلی خاص و خوشگلی بود خیلی هم بهش میومد. تاج اون از مال من بزرگتر بود و با مدل موش مچ بود.
بوی تافتی که به موهامون زده بودن، باعث شده بود سرم درد بگیره اما یکم که گذشت بهش عادت کردم.
بعد از آرایش موهامون آرایشگر اومد سراغم من و آرایش صورتم رو انجام داد.
اول آرایش چشمم رو انجام داد ازش خواستم آرایشم خیلی غلیظ نباشه و در عین سادگی خوشگلم کنه.
اول خط چشم رو برام کشید و آرایش چشمک رو شروع کرد. اطراف چشمم رو با سایه صورتی آرایش کرد و بعد یکم سایه سفید براق برام زد تا برق بزنه.
بعد رنگ صورتی تیره و بنفش رو هم واسم زد که ترکیب رنگ فوق العاده ای ساخته بود.
یه لایه کرم برام زد که پوستم رو صاف و بی نقص نشون میداد.
با آرایش لبم کارش رو تموم کرد و به آرایش بی نقصش نگاه می کرد.
مدل موهام و آرایشم خیلی بهم میومدن و باعث شد راضی و خوشحال لبخند بزنم.
بعد از من آرایش آیدا رو شروع کرد و من به کمک یکی از دستیاراش ناخنام رو لاک زدم.
آرایش آیدا هم که تموم شد هر دومون رفتیم تا لباسامون رو بپوشیم.
بعد از پوشیدن لباس رو به روی آینه وایسادم تا قشنگ تر خودمو ببینم.
در یه کلمه میتونم بگم عالی و بی نقص شده بودم.
مدل موهام، لباسم، آرایشم همه چی فوق العاده بود.
آیدا هم از آرایش و مدل موهاش راضی بود.
چشمام با اینکه خیلی آرایش نداشت ولی خیلی جذاب و فریبنده شده بود. رنگ قرمز آتشینی که به لبام زینت داده بود تضاد خوبی با رنگ سفید پوستم ایجاد کرده بود.
مدل موهام و آرایشم پ همچنین لباسم هارمونی خیلی خوبی ایجاد کرده بود و به شدت به هم میومد.
با لبخند رضایت به خودم خیره شدم و از آرایشگر تشکر کردم.
آیدا هم خیلی خوشگل شده بود و من تا دقایقی تو سکوت خیره شده بودم بهش.
با خنده از هم تعریف کردیم و بعد آماده شدیم تا بریم آتلیه.
سورن اومده بود و من بعد از اینکه خودمو پوشوندم رفتم تو ماشین.
۳۷.۱k
۲۲ فروردین ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۴۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.