سخن عشق تو بی آن که برآید به زبانم

سخن عشق تو بی آن که برآید به زبانم
رنگ رخساره خبر می‌دهد از حال نهانم
#سعدی
دیدگاه ها (۵)

غیر آن چشمهای بی کم و کاست همه چیز جهان زیادی بود #سید_مهدی...

ما را ز خیال تو چه پروای شراب است #حافظ‌جان

اگر خود را از قله ی جهان پرت کنم تا از افیون عشق تو رهایی یا...

‌کس نیست که افتاده آن زلف دوتا نیستدر رهگذر کیست که دامی ز ب...

عشق لرزش انگشتان استو لب های فروبسته ی غرق سوال!تو را در خلا...

✨️عشقلرزش انگشتان استو لب های فروبسته ی غرق سوال تو را در خل...

ناخوش شده ام درد تو افتاده به جانم باید چه بگویم به پرستار ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط