عاشقانه
غزل غزل ترانه شد ، نگاه عاشقانه ات
قسم به چشمهای تو ، گرفته دل بهانه ات .
قلم نوشته از غمت ، سرود تلخ انتظار
تمام حرف های من ، ز غم شده ترانه ات .
کجا شدی که تا ابد ، در اشتیاق دیدنت
به جستجوی تو دلم ، روانه شد به خانه ات .
هنوز مانده در فضا ، شمیم عطر عاشقی
طنین خنده های تو ، صدای جاودانه ات .
به روی قاب عکس تو ، غبار غم نشسته و
شده همه وجود من ، دو چشم شاعرانه ات .
برای چشمهای تو ، اگر چه شعر گفته ام
نه شاعرم نه مدعی ، گرفته دل بهانه ات.
قسم به چشمهای تو ، گرفته دل بهانه ات .
قلم نوشته از غمت ، سرود تلخ انتظار
تمام حرف های من ، ز غم شده ترانه ات .
کجا شدی که تا ابد ، در اشتیاق دیدنت
به جستجوی تو دلم ، روانه شد به خانه ات .
هنوز مانده در فضا ، شمیم عطر عاشقی
طنین خنده های تو ، صدای جاودانه ات .
به روی قاب عکس تو ، غبار غم نشسته و
شده همه وجود من ، دو چشم شاعرانه ات .
برای چشمهای تو ، اگر چه شعر گفته ام
نه شاعرم نه مدعی ، گرفته دل بهانه ات.
۶.۸k
۰۴ خرداد ۱۴۰۲