برترین عشق پارت ۵۱
رفتیم خونه تهیونگ من:سلام لویی:شلام تهیونگ:سلام پسر خوشتیپ کوک:سلام تهیونگ:بیاید تو بعد رفتیم تو یهو سوریاتا دویید طرف لویی لویی:مامان چومک سوریاتا:عااا چرا من:بیشعور بچم ترسید خوب لویی:ای میخواشت منو بخوله من:نمیخوره سوریاتا:من کی تو رو خوردم آخه خوردنیم نیستی کوک:آی آی بچم خیلیم خوشمزس من:راست میگه لویی:بی مجه تولی🙂 م خلیم خوجمزه ام سوریاتا:ماشالا زبون کوک:به باباش رفته بچم زبون داره چند متر من:انقدرم ناز صحبت میکنه که نگو کوک:ببین سربه سر لویی نزار یه چیز بهت میگه ها این فحش بلده یدونه بگو بابا لویی:عبضی سوریاتا:😐چه بی ادب نکنه لویی:تولی من:بگم بزنت آره 😐 بچم خیلیم با تربیته سربه سرش نزارید کاری کاریت نداره مگه نه پسرم لویی:اوهوم من:ای جان کوک:حال کردی بعد چند دقیقه همه اومدن نامجون:اون فسقلیه بدش من کوک:اگه بیاد نامجون بابا میری پیش عمو نامجون لویی:ناح کوک:چرا لویی:چون بهم گف فجقلی منم نمیرم بعد دست به سینه روش و اونور کرد جین:پیش من چی وردواید هندسام🙂 جذاب لویی:ایششش😒 باج چولو کلدی جین:این بچت چی میگه کوک:میگه باز شروع کردی ☺ جین:نیا به درک کوک:آی به بچه من فحش نده یه چیزی بهت میگه میری از هوشا جین:مثلا چی میخواد بگه لویی:بابایی بزالم پاجین م به حشابه این عبضی بلسم(عوضی😂😂😑😂😂😂😂) کوک:خیله خوب بعد جونگ کوک لویو گذاشت رو زمین و رفت سمت جین لویی:بیجا جین:جانم نمیشنوم یهو لویی داد زد گفت لویی:چوفتمممممممم بیجاااااااااا😲😲😲 بعد جین رفت جلو لویی:بی م فوج میدی آلههه یهو یدونه با مشت زد تو صورت جین همه خندیدیم جین:آی لویی:حجت بوج هوم بعد قشنگ برگشت سمت ما کوک:بزن قدش بعد لویم با دستا کوچولوش زد رو دستش جونگ کوک و دست به سینه نشست لویی:اجان میتام ببیلم کی میخوات به م چیلی بجه😌 سوریاتا:تربیت ماشالا من:خیلیم خوبه عزیزم این بد قاطی میکنه ها کوک:درسته مثل باباش زود از کوره در میره من:خیلیم ترسناک میشه اخمشو ندیدی😶 من:اخم کن یکم کوک:آره اخم کن منم اخم میکنم لویی:باجه بعد جونگ کوک لویو گرفت تو بغلش لویی اخم کرد بعد خیلی باید محو میشدی بعد دندوناشو نشون داد سوریاتا:اوکی اوکی بسه من:ترسیدی الهی جین:بچه به باباش بره همینه دیگه لویی:باج تو حلف ژدی نتونه بجنت میچاله(میگه تنت میخواره نکنه😐😂😂🤣😂یا ابلفض😐😂😂) جین:چی میگه کوک:میگه باز تو حرف زدی نکنه تنت میخواره این پسر باباس پسر باباس حرف نزن وگرنه باز میخوریا جیمین:لویی بیا پیش من لویی:باجه تون اج تو خوجم میاد جین:الان فقط از من خوشش نمیاد یهو لویی راهشو کج کرد با لگد زد تو پا جین بعد رفت سمت جیمین جیمین بغلش کرد و گذاشتش رو پاش جیمین:بیا بندازمت رو هوا بعد جیمین پاشد لویو مینداخت بالا
۲۵.۴k
۱۱ فروردین ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.