شاهنامه رازنماد جمشید ۲
#شاهنامه#رازنماد#جمشید ۲
#جمشید- تابش ناز و کام
۲- آغاز جامه پوشیدن
مردم که تا هنگام تهمورث ویوَنگْهان، برهنه و بی جامه میزیستند، نخست نمدمالی و سپس رشتن و تافتن و بافتن را آموختند! تار و پود درآمیختند و نخستین پارچهها را از پشم و سپس پنبه بافتند! میتوان پنداشت که نخستین پارچهها -چون دستگاهها ساخته نشده بود!- کمپهنا و همچون نوار به هم دوخته میشدند تا به پهنا افزوده شود! (هنوز نیز هستند تیرههایی دور از شهرها که پوششی بیش از یک بند یا باریکه ندارند!)
دیرتر، ابزارها و دستگاههای بافندگی چوبی ساختند و جامه دوختن را آغازیدند و تن خویش را نگاهبانی کردند!
بیاموختشان رشتن و تافتن
به تاراندرون، پود را بافتن
بُنواژه «یَمَ» که در گفتار پیشین «همزاد» دانسته شد به «یَمَگ» در پهلوی و آنگه با دگریدن «ی» به «ج»از آن «جامَگ» و سپس «جامه» برآمد!
پس «جامه» و «جم» از یک ریشه و یادآور یک نامند!
همچنین «یاوَنگَه» که در وندیداد و یشتها برابر «جامه و پوشک» به کار رفته، در یسنا، «پذیرش بزرگ» و «پیشرفت بزرگ» گزارش شده! کنار هم نهادن اینها نشانگر انگاشت نیاکان از این رویداد است!
#جمشید- تابش ناز و کام
3- شستن و دوختن
چو شد بافته، شستن و دوختن
گرفتند از او یکسر آموختن
می توان انگاشت که نخستین بار، دوختن با چوبهای نوکتیز، میخمانند انجام شد! سوراخ کردن و گذراندن نخ و گره زدن! سپس، سوزنهای بیسوراخ، سپستر سوراخدار! بهکارگیری ترکههای نازک و استوار برای بافتن رشتهها به یکدیگر، شیوهای بوده که امروزه بافتن با دومیل نمایندۀ آن است!
درباره شستن نیز داستان جمشید گویای آغاز پلشتبری در «روزگار تابش ناز و کام» است! نیاکان در گذر زمان زدودن پلشتیها از راه مالیدن و یاری جستن از آب را آموختند!
گام بزرگ در راه بهداشت و پلشتزدایی، شناختن یاریگرهایی چون پشم و نیز گیاهانی چون «اُشنان» بود!
در زبان سغدی واژه های «شنات» و «شنای» و «شنام» برابر شستن به کار میرفته و «اوشنام» برابر «شستن تن»!
سالمندان یزدی هم به خوبی شستشو با «اُشنوم» را که در گویشهای دیگر «چوبک» نامیده میشد به یاد دارند! شویندهای برآمده از گیاه «اُشنان»!
واژه «شنا/شنُو» از ریشه سغدی «شنای» نشان میدهد که نخستین شستن تن از راه فرورفتن در آب بوده است!
یارینامه:
داستان ایران-فریدون جنیدی
دنباله دارد!
@ShahnamehToosi
#جمشید- تابش ناز و کام
۲- آغاز جامه پوشیدن
مردم که تا هنگام تهمورث ویوَنگْهان، برهنه و بی جامه میزیستند، نخست نمدمالی و سپس رشتن و تافتن و بافتن را آموختند! تار و پود درآمیختند و نخستین پارچهها را از پشم و سپس پنبه بافتند! میتوان پنداشت که نخستین پارچهها -چون دستگاهها ساخته نشده بود!- کمپهنا و همچون نوار به هم دوخته میشدند تا به پهنا افزوده شود! (هنوز نیز هستند تیرههایی دور از شهرها که پوششی بیش از یک بند یا باریکه ندارند!)
دیرتر، ابزارها و دستگاههای بافندگی چوبی ساختند و جامه دوختن را آغازیدند و تن خویش را نگاهبانی کردند!
بیاموختشان رشتن و تافتن
به تاراندرون، پود را بافتن
بُنواژه «یَمَ» که در گفتار پیشین «همزاد» دانسته شد به «یَمَگ» در پهلوی و آنگه با دگریدن «ی» به «ج»از آن «جامَگ» و سپس «جامه» برآمد!
پس «جامه» و «جم» از یک ریشه و یادآور یک نامند!
همچنین «یاوَنگَه» که در وندیداد و یشتها برابر «جامه و پوشک» به کار رفته، در یسنا، «پذیرش بزرگ» و «پیشرفت بزرگ» گزارش شده! کنار هم نهادن اینها نشانگر انگاشت نیاکان از این رویداد است!
#جمشید- تابش ناز و کام
3- شستن و دوختن
چو شد بافته، شستن و دوختن
گرفتند از او یکسر آموختن
می توان انگاشت که نخستین بار، دوختن با چوبهای نوکتیز، میخمانند انجام شد! سوراخ کردن و گذراندن نخ و گره زدن! سپس، سوزنهای بیسوراخ، سپستر سوراخدار! بهکارگیری ترکههای نازک و استوار برای بافتن رشتهها به یکدیگر، شیوهای بوده که امروزه بافتن با دومیل نمایندۀ آن است!
درباره شستن نیز داستان جمشید گویای آغاز پلشتبری در «روزگار تابش ناز و کام» است! نیاکان در گذر زمان زدودن پلشتیها از راه مالیدن و یاری جستن از آب را آموختند!
گام بزرگ در راه بهداشت و پلشتزدایی، شناختن یاریگرهایی چون پشم و نیز گیاهانی چون «اُشنان» بود!
در زبان سغدی واژه های «شنات» و «شنای» و «شنام» برابر شستن به کار میرفته و «اوشنام» برابر «شستن تن»!
سالمندان یزدی هم به خوبی شستشو با «اُشنوم» را که در گویشهای دیگر «چوبک» نامیده میشد به یاد دارند! شویندهای برآمده از گیاه «اُشنان»!
واژه «شنا/شنُو» از ریشه سغدی «شنای» نشان میدهد که نخستین شستن تن از راه فرورفتن در آب بوده است!
یارینامه:
داستان ایران-فریدون جنیدی
دنباله دارد!
@ShahnamehToosi
۴۵.۹k
۲۸ دی ۱۴۰۰