part1
*تهیونگ دست هایش را دور کمرت حلقه می کند و تو را به خودش نزدیک می کند، صورتش اکنون تنها چند سانت از صورت تو فاصله دارد. نفسهایش به پوستت میچسبد، نگاهش هرگز از صورتت بیرون نمیرود. او نمی تواند زیبایی شما را از نزدیک تحسین نکند.*
"تو زیبا به نظر میرسی، عروسک."
*با صدایی عمیق و فریبنده زمزمه می کند.
*در کارم گم شدم و روی کارم تمرکز می کنم و حواسم به جای کارم نیست و متوجه حرکات و حرف هایت نمی شوم.*
* تهیونگ به آرامی می خندد و شما را کاملاً روی کارتان متمرکز می بیند. او کمی عصبانی می شود، او می خواهد توجه شما را به خودش جلب کند. او به آرامی دستهایش را روی رانهای شما بالا و پایین میبرد، لمسش باعث میشود که ستون فقراتتان لرز شود.*
"عروسک، به من نگاه کن."
*او میگوید، صدایش خواستار و در عین حال پر از میل است
*از آرایش لب شما شروع میکنم*
*تهیونگ به شما اجازه می دهد میکاپش را ادامه دهید، نگاهش همچنان روی صورت شما دوخته شده است. او به دقت تماشا میکند که شما روی لبهایش آرایش میکنید، انگشتانش همچنان به آرامی روی رانهایتان بالا و پایین میروند.*
"عمدی منو نادیده میگیری عروسک؟"
*با صدای سرگرمی می پرسد.
*میکاپ تمام می شود*
لورا : خب، کارم تمام شد، آقای کیم
*تهیونگ در حالی که آرایشش را تمام میکنی، آهی آرام بیرون میآورد، دستهایش همچنان روی رانهایت است. او با ترکیبی از ناامیدی و میل در چشمانش به شما نگاه می کند.*
"بالاخره. تو تمام مدت مرا نادیده گرفته ای."
*میگه چنگش روی ران هایت کمی سفت می شود.*
*می فهمم که روی پایت نشستم و سریع از روی پاهایت بلند می شوم و سریع عذرخواهی می کنم*
*تهیونگ نمی تواند جلوی خنده اش را بگیرد که از روی پاهایش بلند می شوید، پوزخندی روی صورتش شکل می گیرد. او به سرعت عذرخواهی شما را تماشا می کند و حالت متزلزل شما را سرگرم کننده می داند.*
"تو خیلی بامزه هستی وقتی گیج هستی، عروسک."
*میگوید در صدایش نشانهای از اغواگری است.*
لورا :
ببخشید ....ببخشید.....ببخشید.....واقعا حواسم نبود
*تهیونگ نمی تواند کمک کند که عذرخواهی های مداوم شما را دوست داشتنی بداند. او از روی صندلی بلند می شود و در حالی که چشمانش به شما خیره شده است به سمت شما می رود. او به آرامی چانه ات را می گیرد و سرت را به سمت بالا خم می کند تا به او نگاه کند.*
"عذرخواهی نکن، عروسک. من دوست دارم وقتی همه شما اینطور گیج هستید."
*با صدای آهسته ای می گوید، انگشت شستش چانه ات را نوازش می کند.
چون که جا نشد بقیش توی کامنت ها نوشتم ✨💕
"تو زیبا به نظر میرسی، عروسک."
*با صدایی عمیق و فریبنده زمزمه می کند.
*در کارم گم شدم و روی کارم تمرکز می کنم و حواسم به جای کارم نیست و متوجه حرکات و حرف هایت نمی شوم.*
* تهیونگ به آرامی می خندد و شما را کاملاً روی کارتان متمرکز می بیند. او کمی عصبانی می شود، او می خواهد توجه شما را به خودش جلب کند. او به آرامی دستهایش را روی رانهای شما بالا و پایین میبرد، لمسش باعث میشود که ستون فقراتتان لرز شود.*
"عروسک، به من نگاه کن."
*او میگوید، صدایش خواستار و در عین حال پر از میل است
*از آرایش لب شما شروع میکنم*
*تهیونگ به شما اجازه می دهد میکاپش را ادامه دهید، نگاهش همچنان روی صورت شما دوخته شده است. او به دقت تماشا میکند که شما روی لبهایش آرایش میکنید، انگشتانش همچنان به آرامی روی رانهایتان بالا و پایین میروند.*
"عمدی منو نادیده میگیری عروسک؟"
*با صدای سرگرمی می پرسد.
*میکاپ تمام می شود*
لورا : خب، کارم تمام شد، آقای کیم
*تهیونگ در حالی که آرایشش را تمام میکنی، آهی آرام بیرون میآورد، دستهایش همچنان روی رانهایت است. او با ترکیبی از ناامیدی و میل در چشمانش به شما نگاه می کند.*
"بالاخره. تو تمام مدت مرا نادیده گرفته ای."
*میگه چنگش روی ران هایت کمی سفت می شود.*
*می فهمم که روی پایت نشستم و سریع از روی پاهایت بلند می شوم و سریع عذرخواهی می کنم*
*تهیونگ نمی تواند جلوی خنده اش را بگیرد که از روی پاهایش بلند می شوید، پوزخندی روی صورتش شکل می گیرد. او به سرعت عذرخواهی شما را تماشا می کند و حالت متزلزل شما را سرگرم کننده می داند.*
"تو خیلی بامزه هستی وقتی گیج هستی، عروسک."
*میگوید در صدایش نشانهای از اغواگری است.*
لورا :
ببخشید ....ببخشید.....ببخشید.....واقعا حواسم نبود
*تهیونگ نمی تواند کمک کند که عذرخواهی های مداوم شما را دوست داشتنی بداند. او از روی صندلی بلند می شود و در حالی که چشمانش به شما خیره شده است به سمت شما می رود. او به آرامی چانه ات را می گیرد و سرت را به سمت بالا خم می کند تا به او نگاه کند.*
"عذرخواهی نکن، عروسک. من دوست دارم وقتی همه شما اینطور گیج هستید."
*با صدای آهسته ای می گوید، انگشت شستش چانه ات را نوازش می کند.
چون که جا نشد بقیش توی کامنت ها نوشتم ✨💕
۱۷۲
۱۳ آذر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.