غربتـکده ( غـزل )

مـن گلـی پژمـرده هستم در گلـستان غریـب
مــن غــریـبـم در مـیـان آشــنـایـان غــریـب

سفـرهٔ رنگیـن دگـر خالیـست از قـوت و غذا
چون نمـک را بـار کردیـم در نمکـدان غـریب

بین گاو و گوسفنـدان ؛ اختـلاف پیش آمده
چـون زمـام گلّـه را بستانده چـوپان غـریـب

حصر خار و خس دچارنـد سرمدی آلالـه‌هـا :
بـنـدِ نـامـردان مـحـبـوسـنــد مـردان غـریـب

مسکن تـرفیه نیـک و موطـن عیـش و طرب
گشته غمـخانـه به فضل غـم پرسـتان غریب

روی بـیلبـورد کمـربنـدی شـهر حـک میکنـم :
رهگـذر خـوش آمـدی بر غـربتـستـان غـریب

مثل یک برگ جدا از شاخه در گـردبـاد تنـد :
مسـخ مـبـهـوتیـم و دامنـگیـر دوران غـریب

ما خـود بیـگانـه‌ایم و ننـگ بـر ما بـیش بـاد
روزگاری دوسـتانـی داشـت ، ایـرانِ غـریـب

#غربتـکده
#یزدان_ماماهانی
#سـرایـش۲۷_۵_۱۴۰۰
_🎼🎸گیـــتار بـی‌تــــار🎸🎼_
دیدگاه ها (۰)

تـرک مـراوده ( دلـربـاعـی )

نـقـد اوضـاع ( ربـاعـی )

آه و واه ( غـزل )

سـوخـتـن ( غـزل )

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط