حوس عشق پارت ۶۹
دیگه از هم جدا شدیم نفسمون بالا نمیومد من:آهه من خیلی بد نفس نفس میزدم جونگ کوک یکم بهتر شد کوک:میرا نفس بکش من:چجوری نفس بکشم وقتی نفسی برام نموند هاه بعد یکم آروم شدم منو از رو زمین بلند کرد من:بریم یکم بگردیم کوک:بریم یکمم هوا میخوریم جونگ کوک پاشد منم بلند کرد باهم رفتیم ماشین نداشتیم پس پیاده رفتیم جونگ کوک دستمو گرفته بود یهو یکی خورد بهم من:آخ کوک:میرا خوبی من:آره کوره کوک:کی بود من:نمیدونم ولی خورد بهم کوک:هوی من:جونگ کوک کوک:هوی مگه کوری مرتیکه من:جونگ کوک ولش کن فقط یه برخورد ساده بود بیا بریم بعد قشنگ منو چسبوند به خودش قشنگ کوک:همه باید بدونن تو صاحب داری و هرغلطی نمی تونن بکنن بعد گونمو بوسید همونجوری رفتیم جونگ کوک رسید به یه بستنی فروشی منم برد تو همون موقع یه دختره اومد وسطمون (😐😂😂😂😂از اوناست دعوا دخترونه داریم😐😂😂😂😂) من:اهم ببخشید میشه جاتونو عوض کنید دختره:نخیر من:اما اینجا جا من بود دختره:الان جا منه (الان خر تو خر میشه😐😂😂😂) من:باشه بعد جامو تغییر دادم رفتم اونور جونگ کوک من:به همین راحتی فکر کردی فقط خودت زرنگی دختره داشت عشوه میریخت موهاشو تکون میداد (خوشم میاد جونگ کوک یه چشمش به میرا بود یه چشمش به جلو 😂😂🤣😂😂پس احتمال اینکه دختررو ببینه صفر اونم خودشو میکشت😐😂😂🤣😂) جونگ کوک دستشو انداخت دور شونم پیچید آروم گفتم من:جونگ کوک دختره داره عصبیم میکنه هی داره عشوه میریزه کوک:بزار بریزه من که چشمم به جز تو کسیو نمیبینه که خودش خسته میشه میره بعد چسبیده به جونگ کوک کوک:اهم ببخشید میخواید بیاید تو خلقم یکم فاصله بگیر بعد رفتم سمت دختره در گوش گفتم من:فاصله بگیر تا همینجا با آسفالت یکیت نکردم گمشو دوباره رفتم سر جام کوک:عاشق همین حساسیتتم من:داره عصبیم میکنه بعد بستنیو گرفتیم من:بریم بیرون دسته جونگ کوک و گرفتم بردمش بیرون اونم بردم چسبوندم به دیوار بستنیامونو خوردیم بعد راه افتادیم رفتیم کوک:صبر کن من:چیه کوک:پایین لبت من:بستنیه کوک:آره بعد اومد لیس زد و خورد همون موقع دختره از نزدیک اومد از قصد خورد به جونگ کوک من:هوششش کوری کوک:کی بود من:همونی که عشوه میریخت دختره:من نبودم من:پ بابا من بود دختره:حتما من:عوضی بعد رفتم سراغ دختره بدون هیچ دلیلی زد تو صورتم همون موقع جونگ کوک اومد طرفم کوک:میرا خوبی من:آره خوبم صورتم قرمز شده بود جونگ کوک قرمزیه صورتمو دید عصبانی شد برگشت طرف دختره کوک:دختره ی آشغال عوضی به چه حقی زد تو صورتش هاننننن جونگ کوک داد زد کوک:اونم جلوی من آرهههههه با خودت چی فکر کردی فکر کردی با عشوه میتونی منو به دست بیاری منو ببین اگه فقط جاش بمونه خودم بدتر شو بهت میزنم دختره:اون الان چی داره
۶۶.۰k
۱۹ فروردین ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.