عاشقانه
دوستهایم را زمانِ درد هایم دیدم و
یک بغل گل از وفاشان شادمانه چیدم و
دستهایم را گرفتند و هواخواهم شدند
پا به پای نامشان با لحظه ها خندیدم و
تکیه دادم بر نگاهِ مهربان و عزمشان
در گذارِ سایه ی پُر عشقشان نالیدم و
هر کجائی که شدم تنهایِ تنها با خودم
عِطرِ خوش بویِ رفاقت را ز جان بوئیدم و
اشکِ شوقی از دو چشمانم به رویِ هر غزل
ردِ پایِ خوبِ یاران با قلم بوسیدم و
در مرام و معرفت همراهِ آنان گشتم و
مسلکِ پُر مهرشان را دم به دم پوئیدم و
همچو گل هایِ خزان دور از وجودِ سبزشان
حسرتم فقدانشان ، با یادشان پوسیدم و...
بیاد دوستان خوب همدانیم
یک بغل گل از وفاشان شادمانه چیدم و
دستهایم را گرفتند و هواخواهم شدند
پا به پای نامشان با لحظه ها خندیدم و
تکیه دادم بر نگاهِ مهربان و عزمشان
در گذارِ سایه ی پُر عشقشان نالیدم و
هر کجائی که شدم تنهایِ تنها با خودم
عِطرِ خوش بویِ رفاقت را ز جان بوئیدم و
اشکِ شوقی از دو چشمانم به رویِ هر غزل
ردِ پایِ خوبِ یاران با قلم بوسیدم و
در مرام و معرفت همراهِ آنان گشتم و
مسلکِ پُر مهرشان را دم به دم پوئیدم و
همچو گل هایِ خزان دور از وجودِ سبزشان
حسرتم فقدانشان ، با یادشان پوسیدم و...
بیاد دوستان خوب همدانیم
۱۰۷.۱k
۲۰ شهریور ۱۴۰۱