PART31
(ویو یونا)
به زور چشام و باز کردم یه نگاه به دورو برم انداختم مچ پام و مچ دستم خیلی درد میکرد و می‌سوخت متوجه شدم به صندلی بسته شدم دهنمم بایه چسب بسته بودن یه در درست کنارم باز شد برگشتم سمت در دوتا مرد وارد شدن و برق و روشن کردن یه نفرشون اسلحه گذاشت روی شقیقم اون یکی هم با گوشیش فیلم می‌گرفت
#جناب جئون می‌بینید زندگی نامزد شما توی دستای ماست و البته قرارداد چند میلیارد وونی ماهم دست شما،بیا یه مامله ای بکنیم هوم؟شما قرار داد مارو به همون میدی ماهم نامزد شما رو برمیگردونیم یا شاید بخوای قرارداد و واسه ی خودت نگه داری ماهم ایشون و واسه خودمون نگه میداریم تصمیم گیری با خودته
تمام مدت سرم پایین بود آخر فیلم موهام و از پشت کشید که سرم و بیارم بالا اشکام همین جوری می‌ریخت بعد گرفتن فیلمشون یه سیلی بهم زدن و رفتن
(ویو جونگ کوک)
+خب راستش وضعیت مالی من خوبه چه طور بگم بهتر از خوب من یه شرکت واردات و صادرات دارم که نسبت به رقیبام کارم خیلی بهتره برای همین دشمن زیاد دارم خیلی ها از من می‌خوان که توی مزایده ها و حراج هاشون شرکت کنم تا شاید به این بهانه حراجی شون رونق بگیره سه هون هم یه حراج برده داشت و با خواهش و التماس ازم خواست که به اون حراجی برم خب منم همین جوری رفتم علاقه ای به این چیزا نداشتم پس زیاد به حراج اهمیت نمی‌دادم وقتی خواهر شما رو دیدم خب چه طور بگم من خانوادم رو توی یه تصادف وقتی هیجده سالم بود از دست دادم من عاشق مامانم بودم و یونا هم خیلی شبیه اون بود نمیدونم فکر کنم فقط به این دلیل یونا رو خریدم اما به مرور زمان به یونا یه حسی پیدا کردم و الآنم مطمعنم که عاشقشم یونا هنوز از احساسات من خبر نداره احتمال میدم چون این مدت پیش من زندگی کرده رقیبام فکر میکنن که اون یا همسر منه یا نامزدم و می‌خوان این طوری به من آسیب بزنن
&که این طور....پس...یونا...این مدت...پیش...شما بوده
+بله
/الان این مهم نیست آقا خواهش میکنم خواهرم و نجات بدین من همه زندگیم رو به شما میدم فقط خواهرم رو نجات بدین
+نیازی به زندگی تو ندارم الان یونا همه ی زندگی منه من زندگی خودم و نجات میدم
&ممنونم که مراقب خواهرم بودین لطفاً از این به بعد هم مراقبش باشین ما نتونستیم به خوبی از اون مراقبت کنیم
یه هو برام یه پیامک اومد اول نمی خواستم ببینم ولی دوباره یکی دیگه اومد گفتم شاید کسی باهام کاری داشته باشه به صفحه گوشیم نگاه کردم نوشته بود
#نامزدته دیگه درسته؟
내 노예🖤
به زور چشام و باز کردم یه نگاه به دورو برم انداختم مچ پام و مچ دستم خیلی درد میکرد و می‌سوخت متوجه شدم به صندلی بسته شدم دهنمم بایه چسب بسته بودن یه در درست کنارم باز شد برگشتم سمت در دوتا مرد وارد شدن و برق و روشن کردن یه نفرشون اسلحه گذاشت روی شقیقم اون یکی هم با گوشیش فیلم می‌گرفت
#جناب جئون می‌بینید زندگی نامزد شما توی دستای ماست و البته قرارداد چند میلیارد وونی ماهم دست شما،بیا یه مامله ای بکنیم هوم؟شما قرار داد مارو به همون میدی ماهم نامزد شما رو برمیگردونیم یا شاید بخوای قرارداد و واسه ی خودت نگه داری ماهم ایشون و واسه خودمون نگه میداریم تصمیم گیری با خودته
تمام مدت سرم پایین بود آخر فیلم موهام و از پشت کشید که سرم و بیارم بالا اشکام همین جوری می‌ریخت بعد گرفتن فیلمشون یه سیلی بهم زدن و رفتن
(ویو جونگ کوک)
+خب راستش وضعیت مالی من خوبه چه طور بگم بهتر از خوب من یه شرکت واردات و صادرات دارم که نسبت به رقیبام کارم خیلی بهتره برای همین دشمن زیاد دارم خیلی ها از من می‌خوان که توی مزایده ها و حراج هاشون شرکت کنم تا شاید به این بهانه حراجی شون رونق بگیره سه هون هم یه حراج برده داشت و با خواهش و التماس ازم خواست که به اون حراجی برم خب منم همین جوری رفتم علاقه ای به این چیزا نداشتم پس زیاد به حراج اهمیت نمی‌دادم وقتی خواهر شما رو دیدم خب چه طور بگم من خانوادم رو توی یه تصادف وقتی هیجده سالم بود از دست دادم من عاشق مامانم بودم و یونا هم خیلی شبیه اون بود نمیدونم فکر کنم فقط به این دلیل یونا رو خریدم اما به مرور زمان به یونا یه حسی پیدا کردم و الآنم مطمعنم که عاشقشم یونا هنوز از احساسات من خبر نداره احتمال میدم چون این مدت پیش من زندگی کرده رقیبام فکر میکنن که اون یا همسر منه یا نامزدم و می‌خوان این طوری به من آسیب بزنن
&که این طور....پس...یونا...این مدت...پیش...شما بوده
+بله
/الان این مهم نیست آقا خواهش میکنم خواهرم و نجات بدین من همه زندگیم رو به شما میدم فقط خواهرم رو نجات بدین
+نیازی به زندگی تو ندارم الان یونا همه ی زندگی منه من زندگی خودم و نجات میدم
&ممنونم که مراقب خواهرم بودین لطفاً از این به بعد هم مراقبش باشین ما نتونستیم به خوبی از اون مراقبت کنیم
یه هو برام یه پیامک اومد اول نمی خواستم ببینم ولی دوباره یکی دیگه اومد گفتم شاید کسی باهام کاری داشته باشه به صفحه گوشیم نگاه کردم نوشته بود
#نامزدته دیگه درسته؟
내 노예🖤
۶.۲k
۱۲ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.