ماه عشق پارت ۲۸
#مایا
بردتم تو ماشین گذاشتم بعد اینکه گذاشتم لباشو گذاشت رو لبام یه مک کوچولو زد بعد رفت در و بست اومد نشست تو ماشین و رفتیم کوک:خوبی من:اوهوم کوک:دیگه بدون من جایی نمیری خوب من:خوب دستمو گرفت گذاشت رو پاش کوک:خوابت نمیاد من:نه کوک:چه عجب من:میخوای منو حرص بدی کوک:نه من:یه جوری گفتی چه عجب گفتم من همیشه خوابم حالا یه امروزو خوابم نمیاد کوک:چیه بهت برخورد من:نه اصلا کوک:منم باور کردم من:این باور کردن کلی معنی داره کوک:مثلا من:مثل باور نکردم غلط کردی زد زیر خنده کوک:خوب گفتی من:یعنی میخوای بگی من از اینام تا بهشون تیکه مینداز زرت بهشون برمیخوره کوک:آره من:خیلی پررویی دیگه لوس کوک:لوسی دیگه لوس لوسسس من:فقط برسیم خونه دستمو از تو دستش در آوردم یدونه زدم رو بازوش کوک:آخ مگه مرض داری من:آره مرض دارم کوک:عه اینجوریه خیله خوب که مرض داری با سرعت رفت بعدوایساد یه گوشه من:چرا وایسادی کوک:که مرض داری اومد طرفم من:چیه چیزی نگفت من:الان حرف بدی زدم کوک:نه تو دلت میخواد بمیری آره من:نه نمیخوام کوک:اما من میخوام از این حرفش ترسیدم خدا رو شکر کمربند نبسته بودم دستمو آروم بردم سمت دستگیره ی در و در و باز کردم رفتم بیرون فرار کردم اونم از همون طرف اومد بیرون افتاد دنبالم منو گرفت کوک:کجا من:قبرستون کوک:باهم میریم من:مگه مهمونیه کوک:حتما الان دارن برامون گل میریزن منو گرفته بود بعد بلندم کرد منو انداخت رو شونش من:کوک چرا شبی خوناشاما شدی مگه قبرستون عروسیه کوک:آره من:واقعا کیو کی کوک:من و تو من:چی کوک:به حسابت میرسم که مرض داری من:کوک منو بزار زمین کوک:نوچ تو مرض داری من:گوه خوردم گفتم مرض دارم کوک:غلط اضافی کردی گوه خوردی گفتی مرض دارم ولی فایده ای نداره(با آهنگ😂)من:هوففف دیگه نا امید شدم خودمو آویزون کردم شبی این مردها تو ذهنم این بود لا لای لای لای لای 😭😭 فاتحم خوندس (😂😂) من:جونگ کوک یعنی یه زره رحم نداری یه ذره کوک:خیلیم خوبم اگه خوب نبودم قبول نمیکردی باهام دوست شی من:الان باید چیکار کنم کوک:فقط خفه شو و به اتفاقی که بعد اینکه وارد خونه شدیم میوفته فکر کن من:یعنی جونگ کوک تو دو تا شاخ کم داری کوک:هوم من:پسره ی دیوونه قاتل زنجیری کوک:ممنون از تعریفت خوشم اومد من:اهم خدایا
خدا:چیزی نیست فرزندم
جبرئیل:خدا چه فکری کردی که بندگانت رو اینگونه آفریدی
خدا:خودمم موندم چرا اصلا اینارو آفریدم
جبرئیل:نوچ نوچ نوچ
خدا:دیوونن کلا
کوک:نق نزن
جی گی:پارت بعد کشته شدن مایا توسط جونگ کوک وحشی هاهاهاها😈😈😈😂😂😂🔞🔞🔞از الان مرده فرزش کنید خوبه فقط گفت مرض دارم😐خوب جونگ کوکم مرض داره حرص در میاره خو😑😂😂😂
بردتم تو ماشین گذاشتم بعد اینکه گذاشتم لباشو گذاشت رو لبام یه مک کوچولو زد بعد رفت در و بست اومد نشست تو ماشین و رفتیم کوک:خوبی من:اوهوم کوک:دیگه بدون من جایی نمیری خوب من:خوب دستمو گرفت گذاشت رو پاش کوک:خوابت نمیاد من:نه کوک:چه عجب من:میخوای منو حرص بدی کوک:نه من:یه جوری گفتی چه عجب گفتم من همیشه خوابم حالا یه امروزو خوابم نمیاد کوک:چیه بهت برخورد من:نه اصلا کوک:منم باور کردم من:این باور کردن کلی معنی داره کوک:مثلا من:مثل باور نکردم غلط کردی زد زیر خنده کوک:خوب گفتی من:یعنی میخوای بگی من از اینام تا بهشون تیکه مینداز زرت بهشون برمیخوره کوک:آره من:خیلی پررویی دیگه لوس کوک:لوسی دیگه لوس لوسسس من:فقط برسیم خونه دستمو از تو دستش در آوردم یدونه زدم رو بازوش کوک:آخ مگه مرض داری من:آره مرض دارم کوک:عه اینجوریه خیله خوب که مرض داری با سرعت رفت بعدوایساد یه گوشه من:چرا وایسادی کوک:که مرض داری اومد طرفم من:چیه چیزی نگفت من:الان حرف بدی زدم کوک:نه تو دلت میخواد بمیری آره من:نه نمیخوام کوک:اما من میخوام از این حرفش ترسیدم خدا رو شکر کمربند نبسته بودم دستمو آروم بردم سمت دستگیره ی در و در و باز کردم رفتم بیرون فرار کردم اونم از همون طرف اومد بیرون افتاد دنبالم منو گرفت کوک:کجا من:قبرستون کوک:باهم میریم من:مگه مهمونیه کوک:حتما الان دارن برامون گل میریزن منو گرفته بود بعد بلندم کرد منو انداخت رو شونش من:کوک چرا شبی خوناشاما شدی مگه قبرستون عروسیه کوک:آره من:واقعا کیو کی کوک:من و تو من:چی کوک:به حسابت میرسم که مرض داری من:کوک منو بزار زمین کوک:نوچ تو مرض داری من:گوه خوردم گفتم مرض دارم کوک:غلط اضافی کردی گوه خوردی گفتی مرض دارم ولی فایده ای نداره(با آهنگ😂)من:هوففف دیگه نا امید شدم خودمو آویزون کردم شبی این مردها تو ذهنم این بود لا لای لای لای لای 😭😭 فاتحم خوندس (😂😂) من:جونگ کوک یعنی یه زره رحم نداری یه ذره کوک:خیلیم خوبم اگه خوب نبودم قبول نمیکردی باهام دوست شی من:الان باید چیکار کنم کوک:فقط خفه شو و به اتفاقی که بعد اینکه وارد خونه شدیم میوفته فکر کن من:یعنی جونگ کوک تو دو تا شاخ کم داری کوک:هوم من:پسره ی دیوونه قاتل زنجیری کوک:ممنون از تعریفت خوشم اومد من:اهم خدایا
خدا:چیزی نیست فرزندم
جبرئیل:خدا چه فکری کردی که بندگانت رو اینگونه آفریدی
خدا:خودمم موندم چرا اصلا اینارو آفریدم
جبرئیل:نوچ نوچ نوچ
خدا:دیوونن کلا
کوک:نق نزن
جی گی:پارت بعد کشته شدن مایا توسط جونگ کوک وحشی هاهاهاها😈😈😈😂😂😂🔞🔞🔞از الان مرده فرزش کنید خوبه فقط گفت مرض دارم😐خوب جونگ کوکم مرض داره حرص در میاره خو😑😂😂😂
۸.۴k
۳۰ بهمن ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.